«دسته دختران» تمام تمرکزش را بر اجرای درست فضای پر از حادثه و خشونت جنگ گذاشته. یک پروداکشن بزرگ که توانسته عظمت و خشونت جنگ را تا اندازهای قابل قبول، به تصویر بکشد. منیر قیدی در بخشی از کارگردانی که به اکشن و حادثه پردازی و درآوردن آمبیانس جنگ و فضاسازی مربوط میشود بسیار توانا نشان میدهد.
اما فیلمنامه «دسته دختران» لاغر و نحیف و نازک است و عملا در هیاهوی انفجارها و غرش هواپیماها و سوت خمپارهها گم میشود.
غفلت از قصه و فیلمنامه در چنین فیلمهایی بیسابقه نیست. فیلم از این حیث کاملا «تنگه ابوقریب» را به یاد میآورد.
نشانهها و سمبلهایی که در فیلم کاشته میشود، به قدر کافی کار نمیکند و غالب شخصیتهای اصلی پرداخت کاملی نشدهاند.
گرچه اینکه پایان کار همه کاراکترها به انحای مختلف به عشق ختم میشود، پایان خوشایندی برای فیلم رقم زده است.
در اجرا کاستیهایی هم به چشم میخورد. به عنوان مثال برخی بازیگران حتی راکورد لهجه را هم مراعات نکردهاند و این کاستی برای فیلمی با این پروداکشن، عجیب به نظر میرسد.
فرشته حسینی فراتر از انتظار و کاملا به اندازه بازی کرده و هدی زینالعابدین هم حضوری موثر و دیدنی دارد.