سینماسینما، حمید باباوند
«مهدی عراقی را بکش» یک مستند قابل توجه است نه به خاطر موضوع ساختارشکن یا کشف یا هر چه که عادت کردهایم توی مستند دنبالش بگردیم تا برسیم به مستند محض؛ نه. روایت این مستند دوستداشتنی کاملا خطی است و چیزی جایی فراتر از عادتهای بصری ما نمیایستد. توی آن از تصاویر دیده نشده و افشاگری و اینها هم خبری نیست؛ اما این مستند پرتره جایی ایستاده است که نمیتوان به سادگی از کنار آن گذشت.
مستند فاقد صدای راوی است و بار روایت روی دوش مصاحبهشوندگان دست به دست میشود. شاید اگر قرار بود به دنبال نقطهی ضعف این مستند حدود ۱۰۰ دقیقهای باشیم، باید میگفتیم عناوینی که زیرنویس اسامی مصاحبهشوندگان میآید گویی میخواهد تنها به نقش و هویت پیشینی تاکید کند اما در این میان؛ تصویری از اهمیت گروه فرقان به عنوان ترورکنندگان مهدی عراقی ساخته میشود که در روایت فیلم به قدر کافی جایگاه و اهمیت نمییابد. مهدی عراقی برجستهترین عنصر این مستند است در حالی که تکیه بر جایگاه گروه فرقان ما را به سمتی هل میدهد که منتظر داستانی دربارهی آنها باشیم؛ علیالخصوص که جمع کردن چهرههایی از گروههای متنافر سیاسی پیش از انقلاب به این برداشت دامن میزند. اما «عبدالرضا نعمتاللهی» مستند «مهدی عراقی را بکش» را چنان خوب از کار درآورده است که میشود بر ایرادهای حتی بزرگتر چشم بست و از روایت بینظیر آن لذت برد.
هنر ویژهی «نعمتاللهی» آن است که با تحقیقات خوب اولیه اقدام به تهیهی تاریخ شفاهی کرده است و هر جا که مصاحبهشونده بخشی از تاریخ را فراموش میکند؛ او به کمکش میآید تا نکات خاصتری را از دل آنها که راوی هستند؛ بیرون بکشد و نقطهی قوت کار درست در همین راز نهفته است. مستند او گر چه در ظاهر گزارشی است و روایتی ساده که با مصاحبههای متعدد از افرادی با گرایشهای فکری و سیاسی کاملا ناهمگون پشتیبانی میشود اما گروه سازنده توانستهاند اعتماد کسانی را که جلوی دوربینشان نشستهاند؛ چنان به دست بیاورند که هر حرفی را بدون آرایش و پیرایش بر زبان بیاورند. حرفها را با همان لحن و لهجهی خودشان بازگو کنند همراه با تکه کلامها و شوخیهایی که شاید در گفتوگوهای رسمی رسیدن به آن ناممکن باشد. «نعمتاللهی» چنان سهل و ممتنع به این موقعیت دست یافته است که در پایان فیلم بیننده، ناخودآگاه به احترام او تمام قد میایستد.