سینماسینما، آریو همتی
تهمینه میلانی مهمترین فیلمساز«جنسیتسوژهگرا»ی ایران ذیل «زنسوژهگرایی» و به شکل جزئیتر مکتب فمینیسم است و تلاش دارد در این زمینه آثاری را خلق کند و ارائه دهد.
از نیمه دهه هفتاد با ایجاد فضایی جدید و دغدغههایی جدید امکان حضور پررنگتر مطالبات گروههای مختلف جامعه فراهم شد. زنان نیز در این بستر خواستار حقوق بیشتری برای خویش شدند. اینکه بنا بر گذشته و تاریخی که در آن زنان امکان ظهور و بروز استعدادهایشان را در جهان مردمحور کمتر داشتهاند در آنها انگیزهای برای طلب بسیاری از کاستیها در حق آنها ایجاد کرد همچنین نگاههای غلط بسیاری که در جامعه پیرامون حتی طبیعیترین احوال زنان وجود داشته نیز میبایست اصلاح میشد. تهمینه میلانی با ساختن «دو زن» در نیمه دوم دهه هفتاد مهمترین، پرسر و صداترین، پرفروشترین و ماندگارترین تصویر در این فضا را خلق کرد.
فیلم «دو زن» بنا بر مقولهبندی ساختاریک در نوع سینمای ساختارگرا و شاخه ساختار آوانگارد قرار میگیرد. از نگاه میلانی در سنت، جهان زن در تابعبودن جهان مرد معنا پیدا میکرده و اکنون زن باید از تابعبودن خارج شود و ما صدای او را به عنوان متضاد مرد بشنویم.
بازیگران فیلم نیکی کریمی در نقش فرشته، مریلا زارعی در نقش رویا، محمدرضا فروتن در نقش حسن و آتیلا پسیانی در نقش احمد هستند. اینکه وارد جهان دانشگاه و فضای تعطیلی آن میشویم و شرح تغییرات دختر دانشگرا و پرشور و شوری به نام فرشته به یک زنِ اسیرشده در مناسبات خانواده دوم، یعنی زیست پساازدواج روبهرو میشویم. زوج تفاوتساز حسن که یک لات بیسر و پا و بیاصالت است با فرشته دانشجو، زوج تفاوتساز احمد شوهری سختگیر، شکاک، بیاعتماد، بددل که با یک دروغ درباره امکان ادامه تحصیل فرشته او را به همسری گرفته و اسیرگونه میپندارد، با فرشته زیبا، متین، آرام و البته با درونی غمگین و روانی که دارد آزار میبیند، زوج تفاوتساز رویای موفق و آرشیتکت که در زیست طبیعی خود با تحصیلات و داشتن شغل موفق به نظر میآید در مقابل فرشته باهوش که از تحصیل بازداشته شده و نه مدرک دانشگاهی دارد و نه جز خانهداری اجازه فعالیتی داشته، زوج تفاوتساز حسن که با تمام بیاصالتبودنش به هر زوری بعد از سیزده سال زندان برگشته و فرشته را میخواهد و احمد که با تمام لحظات تلخی که برای فرشته ساخته ولی همسر اوست و نمیخواهد کسی برای همسرش مزاحمت ایجاد کند که البته در درگیری حسن، احمد را با چاقو میزند و احمد در آخر میمیرد.
فرشته پیشاازدواج، فرشته پساازدواج، و فرشته پساشوهرش انگار سه نوع زیست متفاوت را برای مخاطب و بهخصوص زنان به عنوان نیمی از جمعیت ما شکل میدهد. گویا فضای ذهن تهمینه میلانی تز، آنتیتز، سنتز هگلیست و این پروسه شکلگیری و جانبخشی آن است.
یکی از مهمترین پیامهای فیلم فراهمشدن امکان تحصیل برای همه زنهاست. چرا باید یک زن از تحصیل محروم باشد و همانگونه که میبینیم زنی که شرایط تحصیل داشته توانسته زیست اجتماعی موفقی را پشت سر بگذارد. البته نه اینکه هر کس بیشتر درس بخواند حتماً موفقتر است ولی به هر حال ما اجازه نداریم بستر برابری را برای انواع استعدادها فراهم نکنیم. همه استعدادها با امکانات برابر و بایسته میتوانند جامعه را پربار سازند. نکته مهم دیگر فیلم این است که چرا یک پسر به خود اجازه میدهد در خیابان، اتوبوس و حتی کوچه مزاحم دختری باشد و اجازه ندهد دختر در آرامش درسش را بخواند. آیا آن پسر حقی برای نگرش طرف مقابل یعنی دختر ـ اینجا کاراکتر فرشته ـ قائل نیست؟ یعنی اجازه نمیدهد فرشته در جایگاه سوژه بنشیند؟ مبحث دیگر الگوهایی متعین پیشینی هستند. چرا در این الگوها مانند خانواده ما انحرافاتی مانند مردسالاری را باید هنوز داشته باشیم در حالی که زن و مرد بنا بر نگره جنس سوم فرائیستی دو بال پرنده انسانیت محسوب میشوند و بنا بر دیالکتیک ادراکی هر دو تز، همافزا و مکمل محسوب میشوند نه جنس مخالف و جنس متضاد.
نیکی کریمی توانسته در فیلم حس رنج و امید توأمان، حس زندانی و آزادی توأمان و حسهای متضاد و مبهم فراوانی را در چهرهاش به مخاطب ارائه کند. و بازی او یکی از مهمترین جلوههای حضور زنان روی پرده است.
تهمینه میلانی از کارگردانهاییست که همواره سعی میکند کاراکترهای کلیشهزدایی را جان ببخشد که در فیلم دو زن به درستی از عهده این امکان در سینمای ساختار آوانگارد برآمده است.