سینماسینما، حسین سلطان محمدی
ما می خواهیم تلویزیون به دلیل مخاطب انبوهش، به کمک سینما بیاید؛ مخاطب انبوه، همان مخاطبی است که وقتی در پوست روشنفکرنمایی می رویم، می گوییم که تلویزیون ما را نگاه نمی کند! این گله هم بعضا وجود دارد که وقتی فیلم های سینمایی به تعداد انبوه در تلویزیون و در ایام مناسبتی همچون نوروز یا آخرهفته ها به نمایش در می آِید، فیلم ایرانی بسیار کم در جدول پخش نهفته است. حالا مخاطب انبوه اولویت دارد یا مخاطب سینماروی ما که تعدادش، بین ۲ تا ۴ میلیون نفر است و آمارها معمولا می گویند که درصد بسیار زیادی از مردم کشورمان، به سینما نمی روند. کرونا و شرایط حاصل از آن هم بسیاری از فیلم ها را از اکران دور کرد و انبوهی از آثار در نوبت اکران هستند. در این موقعیت، رابطه سینما و تلویزیون باید چگونه باشد تا ما راضی شویم؟ فیلم ایرانی نشان دهد یا نه، فیلم جدید نشان دهد یا نه؟ مخاطب انبوهش نیاز به فیلم سینمایی ایرانی دارد یا نه؟
در نوروز ۱۴۰۰، دو فیلم یدو و تک تیرانداز، از آثاری که در جشنواره فجر گذشته مطرح و حتی جایزه گرفتند، در جدول پخش تلویزیون قرار داده شد. ابتدا فریاد وااسلاما که نه، وای سینما بدبخت شد و آخرین ضربه تلویزیون به پیکر نحیف سینما زده شد، بلند شد. بعد سعی شد توضیح یا توجیهی یافت شود تا این موضوع حلاجی شود و رسیدیم به اینکه این دو فیلم ارگانی هستند و «مضمون، ترکیب بازیگران و حال و هوای هر دو فیلم برای جذب مخاطب انبوه مناسب نیست. حتی اگر این فیلم ها روی پرده را میدیدند، موفقیتی نصیب سازندگانشان نمیشد.» ابتدا این نکته، کامبیز دیرباز، جاذب تماشاگر نیست؟ مخاطب انبوه در سینماست یا تلویزیون؟ این فیلمها جاذب تماشاگر انبوه نیستند، بنابراین چرا در تلویزیون با مخاطب انبوه آمدند. منظور از موفقیت برای سازندگان، چیست؟ ارگان مربوطه، بودجه عمومی و بیت المال را برای ساخت این دو اثر داده، حالا محصول هزینه کرد این بودجه عمومی، دربرابر دیدگان تماشاگر عمومی گذارده شده است. در این دو دوتا، سازندگان این آثار، اتفاقا موفقیت کسب کردند که نمایش این آثار را در برابر دیدگان مخاطب انبوه دارند. از بودجه عمومی هزینه شده و مخاطب عمومی دارد می بیند. چه موفقیتی از این بالاتر؟
همین الان، سه فیلم خورشید، لاله و دیدن این فیلم جرم است، با بودجه های عمومی بر روی اکران سینما هستند. در آنجا بیشتر تماشاگر داشته اند تاکنون یا اگر به تلویزیون می آمدند؟ هم در تماشاگران سینما و هم در مخاطب انبوه تلویزیون، هستند کسانی که بعدا این آثار را در شبکه نمایش خانگی خواهند دید و این امتیاز، برای هر دو یکسان است. اگر بر این باوریم که «با توجه به تجربه شکست اغلب فیلمهای ارگانی در گیشه (در رقابت سالم) و با صرف نظر از آمارسازی و ارائه اطلاعات غلط درباره فروش بعضی از این فیلمها»، بهتر که این دو فیلم، به سینما نیامدند، چرا درباره انتخاب نادرست سه فیلم ارگانی در حال اکران، تحلیل داده نمی شود. رقابت سالم کجاست؟ هنوز به ماجرای نمونه فیلم محمد(ص) مجید مجیدی اشاره دارید که معتقد بودند بیش از عرف اکران برایش سالن داده اند؟ همه سالن ها که سینمای وابسته به بودجه عمومی نبودند و البته بیشترشان هم استفاده مادی خودشان را داشتند از نمایش آن فیلم. از سوی دیگر باید گفت در یک سال اخیر و شاید بیشتر، با فروش مکانیزه و ثبت آنلاین خرید بلیت، آمارسازی معنایی ندارد. همان طور که شکست اغلب این نوع فیلمها هم قابل استنباط نیست چون همانند خیلی از آثار اکران شده سال های اخیر و شکست خورده در اکران نخست، بعدا در مسیرهای گوناگونی چون نمایش خانگی، نمایش در قطار، هواپیما، سیما با بیش از چهل شبکه استانی و سراسری که فیلم سینمایی نشان می دهند و موارد بسیار دیگر، در مجموع شکست معنا ندارد چون شکست یا عدم شکست یک فیلم، صرفا با اکران نخست، قابل سنجش نیست.
گفته شده، «نمایش این فیلمها در سینما، هدر دادن بیتالمال و بودجههایی است که باید در راههایی بهتر هزینه شود.» چرا نمایش این فیلمها در سینما هدر دادن بودجه است؟ مگر در هزینه کرد بودجه برای نمایش فیلم در سینما، تبلیغ و چاپ نسخ در لابراتورها – اگر هنوز سی و پنج میلی متری نمایش داده شود – و نیز نمایش در سالن و فعال شدن سالنی که از مدیر تا پرسنل، از این نمایش ها، کسب معیشت می کنند، وجود ندارد؟ در این مسیر خیلی افراد درآمد دارند. حالا اگر فرض کنید تماشاگر نیاید، مگر در سال گذشته، وزارت ارشاد ارقام درشتی به صاحبان سینماها نداد برای جبران ضرر؟ آنجا بیت المال، هدر داده نشد؟ «سینما، با همه پیچیدگیهایش، قوانین خود را دارد و با تبصره، قانون و حمایت نمیتوان این قانونها را تغییر داد.» که اگر چنین می بود، نباید خواستار حمایت دولت در سال ۱۳۹۹ می شدند.
نخستین آماری که بعد از پنج روز فروش اکران نوروزی، در تاریخ دوم فروردین منتشر شد، نشان از عدم استقبال تماشاگر سینما از آثار اکران شده دارد؛ اعداد ۱۵۷۰ مخاطب یا ۱۲۸۰ مخاطب در پنج روز. از این دو عدد، ۱۲۸۰ برای فیلم غیرارگانی بوده. ۱۲۸۰ تماشاگر در پنج روز و به طور متوسط روزی ۲۵۰ نفر در چندین سالن، قابل افتخار برای نفی اکران فیلم ارگانی است؟
در سال ۱۳۹۹ دیدیم که نمایش آنلاین فیلم ها، یا همین نمایش فیلم در تلویزیون، هزینه های تبلیغی سازنده را پایین آورد و برایش سود بیشتری داشت. تهیه کننده یکی از همین دو فیلم، گفته که دو میلیارد تومان برای دو نوبت نمایش، بدون اینکه نسخه ای در آرشیو بماند. این دو میلیارد را کدام فیلم اکران نوروزی خواهد توانست به دست آورد؟ این رقم، سود نیست؟
و اما نکته آخر. بعد این همه سال باید از فاز تخاصمی میان دولت و غیردولت، تلویزیون و سینما، ارگانی و غیرارگانی، بیرون آمد. همه باید برای ملت، در هر تعداد، چه تماشاگر سینما و چه تماشاگر تلویزیون، فیلم بسازند. همه نوع سوژه باید تولید شود و اگر سوژه خوبی وجود دارد که بخش غیر دولتی یا غیر ارگانی برای تولید آن، پیش قدم نمی شود، بخش دولتی باید سرمایه گذاری کند. در فاز فرهنگ همیشه سرمایه گذاری بیشتر از درآمد است، ولی باید انجام شود. هر تلاش فرهنگی قابل ستایش است و به هر طریقی باید کوشید این آثار دیده شوند. هر فیلم، دریچه ای متفاوت به موضوعات اجتماع است و با تفکیک های خاص، نباید جلوی تولید و نمایش را گرفت.