سینماسینما، ایلیا محمدینیا
خانه سیاه است به عنوان نخستین فیلم و متاسفانه آخرین فیلم فروغ در مقام کارگردان اثری مهم و ارزشمند در سینما و خاصه سینمای مستند محسوب می شود. هر چند در همان سالهای دهه چهل تا همین چند سال پیش در اینجا کوشیدند فیلم را فاقد ارزش هنری دانسته و اثری دروغین بخوانند تا نادیده بگیرند و البته در بهترین حالت در اوج استیصال تلاش کردند موفقیت فیلم را تنها مرهون حضور و نام ابراهیم گلستان بدانند که خب فیلمسازی مهم و اثر گذار در سینما بود و هست.
یادم می آید کامران شیردل فیلمساز شهیر و ارزشمند سینمای مستند در نشستی که با حضور یکی دو فیلمساز جوان در حاشیه جشنواره فیلم مستند کیش در سال ۱۳۸۲ داشت می گفت که فیلم خودتان را بسازید بدون آنکه به حضور جشنواره ای آن فکر کنید. فیلم خوب سرانجام راهش را پیدا می کند.
خوشبختانه اما نادیده گرفته شدن فیلم در اینجا توسط منتقدان و برخی چهره ها که داعیه هنر و سینما داشتند باعث نشد این اثر ارزشمند به محاق فراموشی رود. نقد چند منتقد خوشنام سینما همچون جاناتان رزنبام و مستند ساز فرانسوی کریس مارکر و انتخاب «خانه سیاه است» در نظر خواهی سال ۲۰۱۲ نشریه سایت اند ساوند در میان ۲۵۰ فیلم برتر جهان نگاه ها را در اینجا تعدیل و عوض کرد. البته بعدها درباره آثار اولیه فیلمسازانی همچون سهراب شهید ثالث و عباس کیارستمی و… همین اتفاق در اینجا افتاد تا افتخار کشف و شناسایی آنها به جشنواره ها و منتقدان خارجی برسد.
به هر روی آنچه که مهم است حضور ردپای شاعرانگی فروغ در مستند جذاب و هنوز و تا ابد دیدنی اوست.
اینکه چگونه می توان درباره مساله ای همچون بیماران جذامی محبوس در جذامخانۀ بابا باغی تبریز که کمتر فیلمسازی با توجه به عدم شناخت و آگاهی کافی از بیماری جذام در آن سالها جرات نزدیک شدن به آن را داشت فیلمی ساخت و در دام شعار زدگی و سانتی مانتالیسم رایج اینگونه آثار نیفتاد.
اینکه چگونه در طی ۱۲ روز، مستندی ماندگار ساخت که بتوان در لایه های مختلف آن نگرش های فلسفی و حتی سیاسی را گنجاند به نحوی که اصطلاحا از فیلم بیرون نزند و لطمه ای به فیلم وارد نشود.
با نگاهی گذرا به این فیلم و اشعار فروغ به ویژه در دو مجموعه «تولدی دیگر» و «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» به خوبی می توان درک کرد که می توان شاعرانه فیلم ساخت اگر شعر را خوب درک کرده باشی. درست همانند همان کاری که عباس کیارستمی در بسیاری از آثارش به انجام رساند. با نگاهی به جهان بینی فیلم هایی همچون «زیر درختان زیتون» «زندگی و دیگر هیچ»، «طعم گیلاس» و «باد ما را خواهد برد» و… که در آنها مسئله اصلی و ظاهری مرگ است لایه هایی پررنگ از شور و حرارت در زندگی را می توان یافت. درست همانگونه که در تنها فیلم فروغ همین فرمول رعایت شده است. اینکه کیارستمی تا چه اندازه تحت تاثیر فیلم خانه سیاه است بود و یا اینکه خود به دور از هر گونه تاثیر پذیری به این نگاه مستقل شاعرانه در فیلم هایش رسید نیاز به بررسی و مداقه در مجالی دیگر دارد.
امروز هشتم دی ماه زاد روز شاعری جوانمرگ است که در عمر کوتاه خود توانست در عرصه شعر و فیلمسازی اثر گذار باشد.