سینماسینما، حمید عبدالحسینی*
برای هر بازیگری بازی در نقشهای روانکاوانه یک فرصت طلایی محسوب میشود و حالا قرعه به نام طناز طباطبایی افتاده تا بار دیگر خود را در نقشی چند وجهی محک بزند. بازی طباطبایی در «بی رویا» چند مرحله دارد: در ابتدا و ورود دختر ناشناس با پروسهی معرفی او روبهرو هستیم که طباطبایی با صدا و لحنی پخته و چشمهایی پرسشگر ولی مهربان میکوشد تا از او حمایت کند؛ در مرحلهی بعد که جنبههای شک و تردید بر او غالب شده، میزان تنش و اضطراب کاراکتر هم شروع میشود و با اتفاقات نابسامان جانبی هر دم بر فشارهای عصبی و روحیاش افزوده میشود؛ در این بخش با ترفندی مناسب چشمهایش نیز به دلیل عارضهای دچار مشکل میشوند و ارتباطش از منظر بصری با اطرافیانش مخدوش و به زبان محدود میشود؛ زبانی که آن هم با گذشت اندک زمانی، دیگر کارکردش را به عنوانی ابزاری برای شنیده شدن و گفتگو از دست میدهد؛ و درنهایت رویا به غریبهای ایزوله بدل میشود گویی خودش نیز دیگر، قرابتی با خود متصور نیست. همهی این مقاطع را طباطبایی به خوبی و با درک درست از کاراکتر اجرا میکند و از هم گسیختگی روحی و روانی رویا را گام به گام شکل میدهد. نمایش موثر فشارهای روانی و عصبی نقش و جا انداختن منطق قابل پذیرش اکتها و ریاکشنهای ذهنی و رفتاری از نقاط قابل بحثِ طراحی بازی طناز طباطبایی در «بی رویا» است.
*نویسنده و کارگردان