سینماسینما، امیرعلی نصیری
بهتازگی دو پویانمایی رایانهای برای تماشا در دسترس قرار گرفته است که میتوان هر دو را شانس نامزدی اسکار در رشته بهترین پویانمایی دانست؛ این یادداشت نگاه کوتاهی دارد به آنها.
ـ لایتیر | انگوس مکلین، دیزنی | امتیاز از پنج ***
در غیاب جان لاستر (کارگردان) و تیم آلن (صدا پیشه) سُکان هدایت دیزنی و پیکسار این بار به دستان انگوس مکلین سپرده شده است. او که از قسمت دوم داستان اسباببازی حضور داشته، وظیفه خطیری را بر عهده گرفته است؛ ولی با وجود کیفیت بالای کار بهلحاظ تکنیکی، نتوانست فروش بالایی داشته و نظر تماشاچیان را جلب کند. لایتیر داستان فضانورد جوان باز لایتیر (کریس اوانز) را به تصویر میکشد که پس از فرود آمدن در سیارهای متخاصم به همراه فرمانده و خدمه خود، سعی میکند راهی برای بازگشت به خانه از طریق فضا و زمان پیدا کند و در عین حال با تهدیدی برای امنیت کیهان مواجه میشود. لایتیر در پرده اول هیجان زیادی دارد، ولی به مرور ارتباط خود را با تماشاچی قطع میکند. پرده سوم و ملاقات باز با خودش، ضعیفترین قسمت فیلم است. توجه به اقلیتهای جنسی و نژادی، از ویژگیهای برجسته این فیلم است. اگر لایتیر را دوست داشتید، پیشنهاد میکنم مستندی را که با عنوان فراتر از بینهایت درباره آن ساخته شده، نیز ببینید.
ـ هیولای دریا | کریس ویلیامز، نتفلیکس | امتیاز از پنج **
فیلم روایتکننده دورانی است که جانوران وحشتناک در دریاها پرسه میزدند، شکارچیان هیولا ـ و در رأسشان جیکوب هالند ـ قهرمانان مشهوری بودند. اما زمانی که دختربچهای یتیم در کشتی افسانهای خود مینشیند، حوادث بهگونهای دیگر رقم میخورد. آنها با هم سفری حماسی را در آبهای ناشناخته آغاز میکنند و تاریخ را مینویسند. فیلم موسیقی خوبی دارد و تعجب نمیکنم اگر علاوه بر نامزدی اسکار در رشته بهترین پویانمایی، نامزد بهترین آواز نیز شود. ولی از پرده اول به بعد که دو شخصیت اصلی (جیکوب و میسی) وارد جزیره هیولاها میشوند، داستان اُفت میکند. در هیولای دریا نیز به اقلیتهای جنسی و نژادی توجه شده است؛ ولی با توجه به مکان (احتمالاً اسکاندیناوی) و زمانی که فیلم در آن میگذرد، از باورپذیریاش کم کرده است.