سینماسینما، سام بهشتی
فیلمساز در دومین فیلم خود به سراغ یک موضوع ملتهب اجتماعی می رود که شاید دغدغه روز جامعه نباشد؛ اما درست و ملتهب است، مضمونی که هولناک است و همانند یک تلنگر عمل می کند. آگاهی می دهد که در زیر پوست این شهر چه خبر است. صمدی دوربینش را نسبت به سوژه جای درستی قرار داده و با جهانی بینی خود به موضوع نگاه می کند و یک موقعیت واقعی را درست روایت می کند اما خودِ قصه تلخ و آزار دهنده است و در «صحنه زنی» مضمون از تکنیک جلوتر است. ستون فیلم تازه علیرضا صمدی؛ یک بازیگر است، بهرام افشاری در صحنه زنی تکرار نشدنی است و شخصیت «اسد» یکی از جذابترین شخصیت های سال های اخیر سینما است. «شخصیت سازی» و «شخصیت پردازی» در سینما دو مقوله جدا از همدیگر هستند. نویسنده شخصیت را روی کاغذ می نویسد و این بخشی از ماجرا است، باقی قصه بر دوش بازیگر است که بتواند «شخصیت سازی» کند و آن کاراکتر خلق شود و اگر چنین نشود کارگردان باید بر شخصیت پردازی کار کند. کمتر بازیگری پیدا می شود که با تکنیک و خلاقیت فردی خود بتواند شخصیت سازی کند، اما در اینجا بهرام افشاری؛ به درستی و اصولی عمل می کند و یک «مَرد از دست رفته» را تماشایی خلق می کند و می سازد. جایی که لازم است، درونگرا باشد درونی است و در لحظه که باید طغیانگر باشد؛ ویران می کند و در پایان به سمت نابودی می رود. افشاری بازیگر جدی این سینما است، اگر برای او در ژانر کُمدی توفیقی حاصل شد، بیانگر توانایی او و چند بُعدی بودن است. در «صحنه زنی» ثابت کرد که توانا است. فیلم یک بازیگر زن به اندازه هم دارد، لیندا کیانی حضور کم اما متفاوتی دارد. این فیلم حداقل حقش این بود که در بین شانزده فیلم امسال حضور داشته باشد اما بازهم همان بحث تکراری «سلیقه» است که باز هم تاکید می کنم، عدم «دانش، سواد، آگاهی» و این بار شاید ممیزی باعث شد «صحنه زنی» بیرون بماند.