سینماسینما، حمید عبدالحسینی*
«دشت خاموش» زندگی پرتکرار و تسلسلوار مردمانی احاطه شده در پهنهی محیط سخت کورهپزخانهای در حاشیهی شهر را روایت می کند. مردمانی که در چنبرهی چنین موقعیتی، ناگزیر از یک زندگی متعارف با حداقلهایش، به حفظ وضع موجود قانعاند و جز پذیرش اوامر کارفرما حتی در تصمیم تعطیلی چنین کارگاه _ زیستگاه راهی در پیش رو متصور نیستند.
فیلمساز برای تصویرکردن چنین برهوتی که موتیفش چیزی فراتر از یک دور تسلسل نیست به شکل روایت تکرارشونده روی می آورد و سبکی نوآورانه و مماس با جهان تماتیک اثر را شکل می دهد که جلوهای بدیع و تازه به پیکرهی فیلم بخشیده و این از جمله وجوه تمایز آن، با آثاری از این دست است.
«دشت خاموش» درگزینش و هدایت بازیگران نیز مجموعه ای از تناسب و تطابق را گردآورده است که در میان آنها علی باقری به عنوان یک نمونهی برجسته که شاید بتوان شخصیت محوری و نماینده ساکنین کورهپزخانه را به آن اطلاق کرد، یک کشف محسوب میشود. کاراکتری که می کوشد با عشق، کورسویی از امید را در دلش زنده نگه دارد اما ناکامی که گویی به جزء لاینفک زندگانی این مردمان بدل شده، جز سرنوشتی محتوم، مسیری برای ادامه باقی نمی گذارد پس او خود به استقبال می رود و با آگاهی به انتخاب دست می زند، انتخابی که در حقیقت تفاوتی با عدم انتخاب ندارد. در نگاهی وسیع تر این زیستگاه قابلیت ارجاعپذیری و بسط به کلیت یک جامعه و یا سرزمین را دارد و تلخی و ریتم کند و یا به عبارت درست تر ضدریتم حاکم بر آن برآمده از عدم تحرک و پویایی و فقدان هر انگیزهی پیش برنده و امیدبخشی به طی ادامهی مسیر و ارتقا سطح و جایگاه فردی و اجتماعی و رسیدن به یک تشخص و هویت فردی و جمعیست که در همهی این کارگران محلی از اعراب ندارد. آنها به وضع مطلوب نمی اندیشند و همهی فکر و ذکرشان گذران امروز است تا نگاه به فردا. فردا برایشان چیزی مثل امروز و یا حتی نا آشناتر از امروز است.
«دشت خاموش» یک نماینده ی قابل اعتنا از سینمای مستقل و پیشگام امروز ایران است. فیلمی دغدغهمند که ای کاش با برچسب مخاطب خاص صرفا در شکلی محدود به نمایش در نمی آمد و مجالی برای عرضه گسترده را بیابد.
*نویسنده و کارگردان