سینماسینما، علی نعیمی / عضو انجمن منتقدان سینمای ایران: اینکه چطور و بر اساس چه اسنادی بیست و یکمین روز از ششمین ماه سال را به عنوان روز ملی سینما اعلام کردند و در تقویم جایی برایش در نظر گرفتند همواره یکی از حلقههای مفقوده نامگذاری این روز است. اما اینکه میشود به بهانه این نامگذاری برای یک بار در سال هم که شده درباره سینما و جادوی پرده نقرهای صحبت کرد غنیمت بزرگی است که اهل سینما باید قدر آن را بدانند. از روزی که برادران لومیر تصویر ورود قطار به ایستگاه را روی پرده نشان دادند و تماشاگران با وحشت اینکه با قطار برخورد نکنند سالن تاریک سینما را ترک کردند، تا همین امروز سینمای دنیا روزگار پر فراز و نشیبی را طی کرده است. حتی زمانی که به دستور شاه قاجار سینماتوگراف برای اولین بار از فرنگ به ایران آمد و اوانس اوهانیانس اولین فیلم صامت سینمای ایران را ساخت، هیچ کس تصورش را نمیکرد سینما در کنار فوتبال دو صنعت معجزه آسای قرن باشند که میتوانند در کنار اعجاز خود در سیطره وجودی انسان، بخشهای مختلفی از جمله اقتصادی و سیاسی و اجتماعی را نیز در قلب خود جای دهند. به واقع کدام پدیدهای را در دنیا سراغ دارید که بتواند در لحظه در سرنوشت سیاسی و اجتماعی و اقتصادی یک ملت تاثیرگذار باشد. شاید از همین رو است که سینما را میتوان به عنوان یکی از مولفهها و شاخصهای امنیت ملی برای کشور قلمداد کرد که رویکرد دولتها نسبت به آن فراتر از تصمیمات مقطعی میتواند ایدئولوژی و سیاستهای فرهنگی یک کشور را تعیین کند.
در ساختار فعلی سینمای ایران توجه به رویکرد فرهنگی و توفیقات روز افزون سینما در این حیطه موجب شده است نگاه صنعتی و اقتصادی به سینما فارغ از چگونگی رسیدن به آن همواره از کانون توجهات دور بماند. سینمای ایران بیش از آنکه به بودجه شخصی وابسته باشد، نهادهای دولتی و شبه دولتی در چگونگی رسیدن به تولید نقش ایفا میکنند و آفت سینمای دولتی پس از آنکه آزمون و خطاهای بسیاری را پس از پیروزی انقلاب برای استقلال فکری طی کرد؛ هیچگاه نتوانست از پوستین ضخیم نگاه و وابستگی دولتی خارج شود و بخش خصوصی نتوانست تعریف درستی از صنعت سینما را خارج از منظومه فکری جناحهای مختلف سیاسی و دولتی برای خود ایجاد کند.
سینمای ایران با وجود آنکه در اتفاقات فردی همچون موفقیت سینماگران و فیلمسازان مطرح ایرانی که در عرصه بین المللی نام نیکی از خود به جای گذاشتند، در بخش تولید و زیرساختها و توجه به سینمای تجاری و رابطه مستقیم عرضه و تقاضا همواره سایه سنگین نظارت دولتها را روی سر خود احساس میکرد. این سنگینی نگاه در مقاطعی با ملاطفت بیشتر و در زمانهای با شدت بیشتری همراه بود. اما چیزی که هیچگاه اجازه نداد سینمای ایران به فراتر از موضوعات و گونههای مختلف سینمایی فکر کند و اساسا در تعریف جایگاه سینما هیچگاه مخاطب در چرخه تعریف جایگاهی نداشت؛ تنبل شدن بخش خصوصی با چشم داشتی به بودجههای دولتی بود. بودجههایی که مسیر فکری فیلمساز را گاه تا نقطه مقابل دیدگاه خود تغییر داده است و آلوده شدن سینما به نگاههای سلیقهای و سیاسی موجب شده است در طول عمر پیدایش سینما در کشورمان تا امروز چه پیش از پیروزی انقلاب و چه پس از آن هیچگاه مزه ارتباط مستقیم با مخاطب را جامعه سینما دوست ایرانی احساس نکند. روز ملی سینما در تمامی این سالها فرصت فکر کردن به چگونگی ایجاد چنین جایگاهی برای تعریف درست از صنعت در سینما است. روزی که بتوان بدون داشتن بودجه دولتی از اقتصاد آزاد و رابطه مستقیم با مخاطب صحبت کرد.
صمت