سینماسینما، مینو خانی
«زالاوا» اولین فیلم بلند داستانی ارسلان امیری در مقام کارگردان است که برگرفته از اتفاقات بومی در منطقه کردستان است؛ جایی که به نوعی زادگاه امیری است و این توجه به اتفاقات بومی و بازنمایاندن آنها در سینما، یکی از مسائل مهم سینماست، سینمایی که جایی برای همه اقوام دارد و میتواند فرصتی برای روایت داستانها و شیوه زندگی و تفکر آنها باشد.
امیری برای روایت این داستان از اهالی منطقه بهره میبرد و این نکته قوت فیلم او میشود. هر چند رفتارهای اهالی روستا، اغراق شده است، اما این اغراق هم در بطن بازیهای خوب نابازیگران به ثمر نشسته است. ضمن اینکه رفتارهای اغراقآمیز شاخصه بسیاری از افراد روستایی حداقل از چشم ما شهرنشینان است. برای همین این اغراق تبدیل به اغراق در بازی نمیشود.
فراموش نکنیم که در به ثمر نشستن این بازیهای خوب، موسیقی یا بهتر، صدای فیلم و حتی سکوتهای آن نیز بسیار کمک میکند تا حس ترس ناشی از وجود جن که اهالی روستا را از کار و زندگی انداخته و خود را در ورطه خطر میبینند، به بیننده منتقل شود. خصوصا در سینمایی که سابقه و تجربه زیادی در ژانر ترس (وحشت) ندارد. و همه اینها از فیلمنامه قوی و قصهگوی خود بهره میبرد. داستانی که تلاش دارد خرافۀ متاثر از وجود جن را از بین ببرد؛ آن هم در شرایط و اقلیمی که سالهاست اسیر آن است. امیری خوب میداند که نمیتواند وجود جن را نفی کند، چرا که در قرآن نیز به آن اشاره شده است. پس تنها با یک شخصیت(استوار) که به خرافه جن و نه خود آن باور دارد به مقابله با این خرافه میرود، برای همین است که استوار در همان ابتدای داستان میگوید: «مغز اینها باید اصلاح شود» (نقل به مضمون). اما این تلاش به بار نمی نشیند و اهالی روستا به گمان اینکه این بار نیز جن را دفع کرده اند به جشن و پایکوبی میپردازند و این یعنی که این قصه و این خرافه همچنان ادامه دارد.