سینماسینما، ابوالفضل نجیب
قضاوتها و پیشبینیهای اولیه درباره سریال «محکوم» معطوف به سوژه تکراری ازدواج زن شوهر مرده با مرد جداشده از همسر اول خود بود. آنچه باعث این پیش داوری شده بود، دو فرزند حاصل از ازدواجهای اول این زن و مرد و مخالفت فرزند پسر زن با ازدواج مجدد مادر و در نقطه مقابل نه تنها رضایت دختر مرد با ازدواج مجدد پدر که اشتیاق او برای سروسامان یافتن زندگی دوباره پدر است.
این نشانهها حداقل تا آخرین دقایق قسمت اول تداعیکننده سوژههای تکراری از نوع ملودرامها و همچنین کمدی ملودرامهایی از جنس «خواستگاری» است. البته با تفاوتهایی در لحن و روایت. اما نه آنچنان که مانع پیشداوریهای شتابزده و پیشگویانه درباره کلیت سریال شود. با این ذهنیت بسیاری بر این تصور بودند که کشمکش اصلی و پیش برنده سریال از یک سو مخالفت کور فرزند زن و جدایی او از مادر و همزمان کینه و نفرت او از ناپدری و ایضاٌ علاقهمندی و دلبستگی دو فرزند دختر و پسر به همدیگر در نهایت پایان خوشی برای سریال رقم خواهد زد.
اینگونه پیشداوریها البته مسبوق به سابقه در خصوص بسیاری فیلمها و سریالهای ایرانی است. دلیلش البته استفاده از الگوهای بهکار گرفته شده درباره آثار داخلی است که بنمایه آنها به مناسبات سنتی و کلیشه فرزندان ذکور متعصب در نقطه مقابل دختران عاطفی که بیشتر بهواسطه حس همذات پنداری جنسیتی در مواجهه با این موقعیتها نه تنها انعطافپذیر که به جهاتی حامی و مشوق و گرهگشای مشکلات و موانع سنتی هستند، معطوف است.
سریال «محکوم» علیرغم این همه شباهت و نزدیکی به این گونه، اما با مرگ مشکوک دختر مرد و متهم شدن پسر زن به قتل او وارد فضای متفاوتی از آنچه در شروع سریال در ذهنیت مخاطبان شکل گرفته، به روایتی معمایی و جنایی تبدیل میشود، بهطوری که نه تنها کشمکش و مخالفت اولیه فرزند زن با ازدواج مادر را بالکل منتفی میکند که بار درام را به چرخش عشق و علاقه اولیه مرد به زن به و فرزند او تبدیل میکند. به گونهای که فضای عاطفی میان زن و مردی که پس از مدتها علاقه متقابل منتهی به ازدواج، به یکباره فرو ریخته و به نفرت یک جانبه مرد تبدیل میشود. به این غافلگیری اولیه افزون کنید حضور عاشق قدیمی زن و دوست شوهر متوفی که انتظار داشته بعد از فوت دوستش بتواند با عشق دوران جوانیاش ازدواج کند. انگیزهای که او را بهطور طبیعی و غریزی وارد ماجرا میکند از حس انتقامجویی ناشی از سرخوردگی و جواب رد شنیدن از زن است که در پیوند با انگیزههای موازی، روایت را از دومین قسمت سریال با کلیشههای معمول متفاوت میکند. این که سریال در ادامه با این شروع نسبتاٌ غافلگیرکننده و برای حفظ این میزان کشش و جذابیت چه مسیر و پیچ و خمهای دراماتیکی را دنبال خواهد کرد نه تنها قابل پیشبینی نیست که حتی تا این اندازه شاید قابل تضمین هم نباشد..
با این حال شاید بتوان امیدوار بود سریال همان اندازه که در دو بخش ابتدایی توانست مخاطبان خاص و پیشگوییهای پیامبرگونه!! را غافلگیر کند، بتواند بر میزان آن بیفزاید. آنچه میتواند مایه امیدواری این غافلگیری باشد، بسترسازیهای اولیه و تغییر شوکآور سریال از ملودرامهای کلیشهای در پیوند با یک درام نه چندان پیچیده، اما در نسبت معقول و منطقی با بسترسازی ابتدایی است. آنچه میتواند به نوعی باعث شرمندگی پیش داوریهای اولیه از جانب بخشی از اهالی قلم شود، نسبت نزدیکی با میزان موفقیت گام به گام سریال تا فرجام منطقی آن دارد.