سینماسینما، محدثه واعظیپور
مستند «در جستجوی فریده» (آزاده موسوی و کوروش عطایی) ظاهری ساده و گزارشی دارد، فیلم شرح یک جستجوست. زنی در آستانه ۴۰ سالگی، برای یافتن پاسخ بزرگترین پرسش زندگی خود، به ایران سفر میکند. ایرانِ ما، حالا از منظر فریده که روزگاری به اجبار، سرزمین مادری را ترک کرده، جایی برای کشف و تماشای دوباره است.
«در جستجوی فریده» بدون این که به تطهیر فرد یا جریانی بپردازد، (حتی نسبت به خانوادههایی که فرزندانشان را رها کردهاند، موضعگیری نمیکند) با نمایش احوال جامعه ایرانی (البته طبقه کارگری و پایین جامعه) صمیمیت و گرمایی را نشان میدهد که در تقابل با جهانی است که فریده از آن آمده، برای ما که دوستدار این فضا و جمعهای خانوادگی هستیم، ترسیم این مناسبات همدلی برانگیز است. همچنین طبیعی میدانیم که فریده (که او را در جمع خانواده کوچک اروپاییاش غریبه یافتهایم) جذب این اشکها و لبخندها شود و بخواهد بماند و ریشههایش را در مشهد، به خاک پیوند بزند.
دو کارگردان، با نزدیک شدن به فریده و حضورش در فضاهای مختلف و از طریق گفتار متن، سیمای انسانی را ترسیم میکنند که مهاجرت کرده و از هویت اصلی خود دور شده، در این هجرت ناخواسته (که مثل سرنوشت برای فریده محتوم بوده) بسیاری چیزها از دست رفته است. فیلم، این فقدان و رنج را به خوبی نمایش میدهد. در یکی از دیالوگهای فریده در جمع یکی از خانوادهها میشنویم که «من بسیار گریه کرده و میخندم» این شاید، کلیدی برای ورود به دنیای درونی کودکی باشد که چهره، رنگ مو و پوستش، همواره او را از محیط (حتی خانواده) دور کرده است. فیلم با نمایش این رنج بزرگ، احساس تماشاگرش را درگیر میکند و از این منظر، به اثری دوستداشتنی تبدیل میشود که از قابلیتهای سوژه (فرزندی در جستجوی مادر) نه فقط به عنوان یک عامل اشک انگیز و ملودراماتیک که بیشتر برای طرح یک معضل انسانی استفاده میکند.
«در جستجوی فریده» روندی درست برای روایت دارد، ماجرا در هلند کلید میخورد و قهرمان قصه، به مشهد میرسد و در فضایی متفاوت، خاطراتش را جستجو میکند. در انتها، او دوباره به نقطه آغاز، به خانهاش باز میگردد. دست خالی او، به معنای شکست این پروژه نیست. فریده، در این سفر، جهانی را تجربه کرده که پیش از این نمیشناخته و بعید به نظر میرسد فراموشش کند. در این مسیر، پر اشک و اندوه، تماشاگر با فیلم همراه میشود و زمان را حس نمیکند. در سکانس آزمایشگاه که فیلم تقریبا به پایان راه رسیده، بیننده مانند فریده، در تب و تاب کشف واقعیت است و از گذر زمان و رسیدن به حلقه پایانی این ماجرا، مبهوت است.
«در جستجوی فریده» فیلمی زنانه است، مهری که زنان به فریده نثار میکنند، انعکاسی غریب دارد و به فیلم روح بخشیده. فیلم در ستایش وطن است، بیآنکه ادعایی در این باره داشته باشد، ضدمهاجرت نیست، اما غربت را دوست داشتنی نمیداند. این مستند، بیش از بسیاری فیلمهای سینمای ایران، میهن پرستانه است و وطن را مادر میداند. مادری که آغوش گرمش پناه و مامن و آرامبخش است. «در جستجوی فریده» زیر لایه نخست، به عنوان یک مستند گزارشی، بسیار انسانی است و بدون تاکید روی مسائل شعاری، همزمان به چند پدیده میپردازد. فقر، فرزندخواندگی، غربت، مهاجرت و … پایان فیلم همانی است که باید باشد، زندگی فریده دور از وطن (مادر) ادامه مییابد، او سرزنده آواز میخواند و لبخند میزند، گویی از نو متولد شده است.