سینماسینما، عباس اقلامی
سهیل بیرقی در ادامه عرق سرد امسال با عامه پسند دغدغه های خود در حیطه مسائل اجتماعی مرتبط با زنان را روی پرده برده است. اینجا هم سوژه زنی است که می خواهد مستقل تصمیم بگیرد و بر اساس صلاحدید فردی و شخصی خود زندگی خودش را اداره کند. زنی گرفتار تبعیض و نابرابری در خانواده و جامعه. و اینجا هم پای مردی در میان است که کمترین توجه را به هویت فردی همسر خود داشته و خودرأی است.
سوژه ای که بیرقی به سراغش رفته درست مانند سوژه عرق سرد هم جذاب است و هم مبتلابه وضعیت زنان در جامعه از دو منظر حقوق فردی، مدنی و شهروندی و از طرف دیگر ارتباطات انسانی و میان فردی در خانواده و جامعه. در هر دو فیلم زنانی هستند که برای خود بودن و حفظ هویت فردی با موانع سخت اجتماعی، عرفی و فرهنگی روبرو می شوند. چالش بزرگی که شخصیت پردازی و اشراف مناسب به تجربه زیسته زنان در کنار داشتن ایده های نو در پرداخت به موضوع و پیشبرد داستان بعد از مرحله طرح اولیه، می تواند آثار سینمایی ماندگاری شود که روح زمانه را در خود دارد و تلاشی خواهد بود در بیان سینمایی مجموعه ای از ایده ها و مناسبات انسانی.
اما در عامه پسند حرکت فیلمساز از نقطه شروع تا کات پایانی، خود به نوعی اسیر نظر عوام شدن است. اگر در میان نمونه های موفق زنان ایرانی و غیرایرانی دقیق شویم، کمتر زن موفقی هست که به مجموعه ای از اقدامات ناقص و از سر استیصال دست بزند و بعد نمونه موفق جامعه زنان شود. آنچه از فهیمه عامه پسند روی پرده است نسبتی با اراده فردی یک زن مستقل در دنیای واقعی امروز ندارد. این مشکل در فیلم به عدم شناخت و عدم واکاوی نمونه های موفق در دنیای واقعی پیش از نگارش فیلمنامه باز می گردد.
این مشکل در حاصل نهایی کار از فهیمه که قرار بوده قهرمان فیلم باشد، نمونه ضعیفی می سازد که نه تنها در محیط پیرامونی خود توان تأثیرگذاری ندارد و ناتوان از تغییر رو به جلوی موقعیت اجتماعی خود از نقطه الف به نقطه ب است، بلکه خط سیر حرکتی او باعث جری تر شدن همان عوامی می شود که قصد قرار گرفتن مقابل شان را داشته و در نهایت حرکت سوژه به ضد خودش تبدیل می شود.
تلاش برای بیان سینمایی تبعیض و نابرابری علیه زنان مستقل در جوامع، اقدام درخور تحسینی است که یک پیش نیاز اساسی دارد و آن تلاش فیلمساز پیش از شروع به ساختن فیلم برای نزدیک شدن به دنیای این زنان و رفتن به متن و زیر متن مشکلات آن هاست. آنچه عامه پسند به میزان زیادی عاری از آن است و در نتیجه ناتوان از نزدیک کردن تماشاگر به دنیای شخصیت فهیمه شده است.