سینماسینما، یزدان سلحشور
یک. تنها صفتی که دربارهی دومین فیلم سروش صحت به نظرم میرسد «تر و تمیز» است؛ فیلم اولش هم همین طور بود [«جهان با من برقص»] و حالا، با دومین گاماش در کارنامهی سینماییاش [نه تلویزیونیاش -به عنوان بازیگر و البته کارگردان-]، با «ایده»ی تازهای برای سینمای ایران [و نه جهان] فیلم دلپذیری ساخته که همان دو ضعف مشهود فیلم اول را داراست، به اضافهی امتیازاتِ پرشمار فیلم نخست. صحت باید برای ریتم کمدیهای سینماییاش، فکری بکند؛ به گمانم این فیلم هم مثل «جهان با من برقص» میتوانست ریتم تندتری داشته باشد؛ تنها تفاوت شاید در این باشد که ریتم کُند فیلم اول، با «ایده»ی انتظار کشیدن مرگش، تا حدی همخوانی داشت اما این جا این همخوانی را متأسفانه شاهد نیستیم. دومین ضعف مشابه، وجود چند «پایان» در فیلم است و شخصاً هم با پایانِ «صبحانه با زرافهها» مشکل دارم. موسیقی پایانی هم ناساز است با این سکانس. فقط به خاطر موسیقی ایرانی بودنش؟ گمان نکنم! خیلی عجیب است که صحت، در مجموعه آثارش، در بخش اعظمِ سکانسها، موسیقی را خوب سوئیچ میکند به تصویر و اینجا… چه عرض کنم! [حالا هر قصهای بوده، فیلماش مهمتر از آن قصههاست!]
دو. هر چه گشتم، مدرکی لو رفته درباره نام فیلمنامهنویس پیدا کنم حتی در صفحهی ویکیپدیای فیلم هم نبود بنابراین بنده بیتقصیرم! فیلمنامهنویس، هر که هست کارش را خوب بلد است نه فقط در محدودهی سینمای ایران… که کلاً اینکاره است؛ دیالوگنویسی «بومی» و «درخشان» و بدون لودگی؛ خلقِ کُمدی از هیچ؛ امری که در سینمای کمدی ما، بهشدت جایش خالیست.
سه. هر چه از کلاس بازیهای این فیلم بنویسم، کم است؛ واقعاً خوباند؛ همه و البته بازیگران اصلی، خیلی بیشتر؛ هوتن شکیبا، بهرام رادان، پژمان جمشیدی، بیژن بنفشهخواه و هادی حجازیفر، احتمالاً بهترین بازیهای کارنامهی هنریشان را ارائه دادهاند؛ گرچه باید به این نکته هم اشاره کنم که چندان شگفتزده نشدم! کلاس بازیگری آثار صحت، عموماً بالاست و «جهان با من برقص» هم، بازیهای واقعاً خوبی داشت.
چهار. تصویری که فیلم ارائه میدهد همهی تصویر ایران امروز نیست اما لااقل، آن بخشی را که انتخاب کرده، بدون «رتوش» و «ممیزی» ارائه میدهد؛ از این نظر، فیلمیست که در دهههای بعد هم، دربارهاش سخن خواهند گفت. [فیلمی که تاریخ را دور بزند، تاریخ هم دورش میزند! اما فیلمی که حتی به بخش کوچکی از تاریخ، نگاهی باورپذیر داشته باشد، مخاطبانِ دهههای بعد هم دوباره به آن باز میگردند.]
پنج. به گمانم اگر صحت، فکری برای بهتر شدن ریتم فیلم بکند و سکانس پایانی را هم، ادیت کند، «صبحانه با زرافهها» میتواند خارج از مرزهای ایران هم بدرخشد. [تصمیماش با خودش است؛ فیلم آدم مثل بچه آدم است باید درست بزرگش کند!]