سینماسینما، حمید عبدالحسینی
یکی از گیر و گرفتهایی که سینمای ایران دارد و نمود بارز آن را داریم در جشنواره چهل و دوم فجر به وضوح میبینیم عدم پرداخت درست و یا به عبارتی دراماتیزه کردن مضامین، کاراکترها و یا حتی وقایعی است که در دورههای مختلف به وقوع پیوسته و یا در آثار ادبی منظوم و منثور بدان اشارت رفته است. فیلمهایی که بتواند با حال و هوای زمانه امروز ما و جنس آدمها و درونیاتشان مماس شود و به تبع، مخاطب را نیز با خود همراه سازد؛ در قحط الرجال فیلمسازان و فیلمنامه نویسانی با این قابلیتها و در غوغای هدررفت سرمایههای گزاف بدون نظارت که فلهای در اختیار کسان قرار میگیرد، حضور سروش صحت یک غنیمت است. او در این آخرین فیلماش (صبحانه با زرافهها) مسیر روبه رشد و هدفمندش در دنیای فیلمسازی را به کمال میرساند و با یک همکاری موفق دیگر با همکار فیلمنامهنویسش (ایمان صفایی) موفق میشود تا برداشتهای عارفانه و خیاموارش را رنگ و بویی بصری و سینمایی ببخشد. دیالوگ نویسی موجز که شوخیهایی تازه و به روز با نگرش اجتماعی منحصر به طبقه متوسط به خوبی در جای جای فیلمنامه تنیده میشود و حتی در پایان بندی نمادین و استفاده از استعاره و نماد نیز دچار خلل نمیشود، یکی از وجوه برجسته کار صحت در مقام نویسنده است و بار چنین فیلم سخت شخصیت محوری را تا انتها به دوش میکشد. گذشته از تمام ظرایف متن اما اجرای این چنین فیلمنامهای نیز نمیتواند با ساختاری غیر از آنچه در صبحانه با زرافهها در نظر گرفته شده، به نتیجه درخوری نائل شود.
در یک انتخاب و ترکیب طلایی میان بازیگران که یکی از درخشانترین همآمیزیهای گروه بازیهای سالهای اخیر سینمای ایران را پدید آوردهاند با چند نمونه مثال زدنی روبهرو هستیم: نخست حفظ راکورد در کنترل جنس بازیها و یکدستی جالب توجه هر چهار نفر آن هم با سبقهای متنوع و مدل و جنس بازیهای متنوعی که تا پیش از این از هر کدام شاهد بودهایم و دیگری درک درست و شناخت مناسب آنها از گونه فیلم که مشخص است هر یک از بازیگران چقدر دقیق دارند به اصطلاح در موقعیت بازی میکنند، اندازه کنش و واکنشها و بده بستانهای آنها حتی در مواجهه با ترکیب خارج از چهار شخصیت دوست فیلم به قدری هماهنگ است که حذف و یا نادیده گرفتن یکی از آنها و یا گشتن به دنبال جایگزین کاری سخت و نشدنی است. سینمای ایران به فیلمهایی از این دست بسیار نیاز دارد؛ فیلمهایی که حتی به جدیترین مفاهیم بشری یعنی مرگ نیز با دیده مزاح مینگرند و به ما یادآوری میکنند که زندگی نیز خود یک بازی است و نباید آنچنان جدی بدان نگریست؛ شاید در پس این نوع نگاه است که را ههای اثربخشتری برای برونرفت از موانع و مشکلات نهفته است که یکی از آنها تجربه صرف صبحانهای لذید با زرافههاست.