سینماسینما، سینا اخباری
در مبانی تبلیغات هدف از هر فرایند تبلیغی ابتدا حفظ مشتریان موجود و سپس توسعه و گسترش بازار برای کسب سهم بیشتری از مخاطبان است. خواه آن کالا و محصول تجاری باشد، خواه فرهنگی و یا گاه یک اندیشه و رویکرد.
طی سالهای اخیر در هر دوره از جشنواره، شاهد یکی دو عنوان از فیلمهای سینمایی بودیم که یا وقایع تاریخ معاصر را بستری برای ارائهی درامی عاشقانه یا اجتماعی قرار دادهاند و یا برعکس، درام را وسیله ای برای تشریح وقایع تاریخی قرار دادهاند که سابقه حضور اینگونه فیلمها نشان داده وجه اول در جلب مخاطبان موفقتر و پذیرفته شدهتر بوده و خروجی وجه دوم، عمدتاً فیلمهای تبلیغاتی تلقی شدند که نه در سبد اکران عمومی چندان مورد توجه مخاطب عام قرار گرفتهاند و نه در ذهن منتقدان و نخبگان جامعه جایی باز کردهاند.
«ضد» از آن دسته فیلمهای سینمایی است که وقایع سالهای نخستین انقلاب را دستمایه روایت خود قرار داده است، سالهایی که به قدری اتفاقات و حوادث قابل پرداخت دارد که بتواند به خودی خود خوراک جذابی برای ساخت آثار بسیاری در گونههای مختلف سینمایی باشد. اتفاقی که در آثاری از فیلمسازانی چون بهروز شعیبی و گاه محمدحسین مهدویان هم شاهد بودیم. اما «ضد» که وقایع ابتدای دهه شصت را برای روایتش انتخاب کرده است با وجود داشتن چند نقطه قوت از جمله بازسازی نسبتاً باورپذیر فضاها و المانهای شهری آن دوران و موسیقی متناسب با اتمسفر فیلم، در سایر عناصر، ضعیف و ناامیدکننده است. فیلمنامه نحیف، روابط انسانی غیرمنطقی، دیالوگهای کلیشهای و بازیهای باسمهای و متناقض، از «ضد» اثری ناموفق ساخته که نه تنها در قامت یک فیلم سینمایی اثری قابل اعتنا به شمار نمیرود که حتی در تحقق اهداف ساختاری خود نیز خنثی و ناکارآمد است.