سینماسینما، محدثه واعظیپور
«میخواهم زنده بمانم» که به تازگی توزیع آن در شبکه نمایش خانگی شروع شده، در دو قسمت ابتدایی، غافلگیرکننده و فراتر از انتظار بوده است. امسال و در تعطیلی سینماها، تولید و توزیع در شبکه نمایش خانگی رونق داشت اما اغلب تولیدات این حوزه ناامیدکننده بودند. «میخواهم زنده بمانم» که وارد بازار شد، شاید خوشبینترین تماشاگران سریالهای شبکه نمایش خانگی هم پیشبینی نمیکردند چنین کیفیتی داشته باشد. شهرام شاهحسینی که در فیلم «خانه دختر» کارگردانی مستعد به نظر میرسید، سابقهای طولانی در سینما و تجربههایی متنوع و گاه دور از هم دارد، اما چند سریال تلویزیونی که کارگردانی کرده، نشانهای از سازنده «خانه دختر» نداشتند.
چرا «میخواهم زنده بمانم» جذاب است؟
قسمت نخست سریال با یک بحران آغاز میشود، اما پیش از آن، فیلمساز در خلق فضای اوایل دهه هفتاد شمسی و معرفی شخصیتهایی جذاب، خوب عمل کرده و تماشاگر را با خود همراه میکند. مقدمهچینی برای ورود به قصه، با سرعت اتفاق میافتد، اطلاعات اصلی درباره روابط شخصیتها، داده میشود و بیننده ترغیب میشود داستان را دنبال کند. در همان قسمت اول، تکلیف اغلب شخصیتها روشن میشود. هما (سحر دولتشاهی) و نادر (پدرام شریفی). همایون حقی (بابک کریمی) و امیر شایگان (حامد بهداد). کاوه (علی شادمان) و دشتی (مهران احمدی). بازیهای خوب بازیگرها، به شخصیتهای خوب نوشته شده سریال بعد داده و آنها را جذابتر کرده است. تسلط شاه حسینی بر کارش را میتوان در همه پلانها دید. فصل مهمانی خانوادگی، یکی از بهترین فصلهایی است که در قسمت اول میبینیم. گرم، نزدیک به واقعیت و پر از جزئیات. (مثل دوربین ویدئویی که از ژاپن آمده) اگرچه الگوی سریال در روایت، مجموعههای غربی است (باند خلافکار کاملا از نمونههای غربی به ویژه آمریکایی الهام گرفته شده) اما برخلاف سریال «قورباغه» اینجا، همه چیز باورپذیر و ایرانی است. حفظ این تعادل و فضاسازی امتیاز «میخواهم زنده بمانم» است.
بهترین شکل ممکن
تیم بازیگری «میخواهم زنده بمانم» میتوانست تنها یک امتیاز یا عنصر تبلیغاتی باشد، اما حاصل کار این تیم، مثل داستان و فضای مجموعه بالاتر از انتظار است. سحر دولتشاهی که در «قورباغه» هم نقشی خاص را به شکلی متفاوت بازی کرده اینجا و در نقش هما، مقتدر، باوقار و آرام است. نگاههای درست دولتشاهی، تغییر در شخصیت هما به واسطه بحرانی که پیش آمده عینیت بخشیده است. علی شادمان، بازیگر جوانی که در این سالها، پله پله بالا آمده فرصتی برای خلق یک خرده خلافکار به دست آورده است. کاوه در قسمت دوم، پررنگتر و بازی شادمان دیدنیتر شده است. شاه نقش این سریال متعلق به حامد بهداد است، بازیگری که هر وقت نقشی مناسب به او پیشنهاد شده، نشان داده یکی از بهترینهای سینمای ایران است. معرفی امیر شایگان در عمارت قدیمی و گفتگویش با زن صاحب خانه و فصل دیدار با هما و تاکید امیر روی شیرینی دارچینی، از بخشهای جذاب این دو قسمت بوده است. بابک کریمی هم که بارها و بارها نشان داده بازیگری به یادماندنی است در «میخواهم زنده بمانم» دیدنیتر از همیشه است. سکانس دیدار او و هما در زندان، و فصل ورودش به مهمانی خانوادگی و گفتگوی ظاهرا آرام با همسرش بسیار خوب طراحی و اجرا شده است.
«میخواهم زنده بمانم» انتظارها را بالا برده است، باید دید این سریال در ادامه این روند را حفظ خواهد کرد و به بهترین تجربه کارگردان تا امروز تبدیل خواهد شد؟ نشانهها که این امیدواری را قوت میبخشد.