سینماسینما، پدرام عبهر:
«زیر سقف دودی» فیلم مهمّی است. از این لحاظ که به موضوع مهمّی میپردازد. امّا متاسّفانه فیلم خوبی نیست. گویی خانم درخشنده بیش از آنکه به ساختن فیلم توجّه کند به انتقال پیام و دغدغهی آن توجه کرده است.
«زیر سقف دودی» به موضوع طلاق عاطفی میپردازد. زن و شوهری که سالهاست هیچ رابطهی عاطفی و جنسی با هم ندارند و بارها تأکید میشود که خانه برای مرد بیشتر شبیه یک پانسیون است، یک جای خواب با مسواک و حوله. در نتیجهی این طلاق عاطفی، زن افسرده و خموده شده، مرد عصبی و پرخاشگر شده و البته نیازهای عاطفی و جنسیاش را جای دیگری جستجو میکند و پسر جوان خانواده هم، که در حال شکل دادن یک رابطهی جدّی است، با ضعف اعصاب و پرخاشگری گاه و بیگاه دست به گریبان است. فیلم میکوشد با رویکردی بیطرفانه نشان بدهد که در ایجاد این وضع نامطلوب هر دو طرف مقصّرند. زنی که بعد از عروسی، دیگر موهایش را رنگ نکرده و اضافه وزن پیدا کرده و با آمدن بچّه محبّت کردن به شوهر را به کل کنار گذاشته و هرگز در مورد نیازهایش حرف نزده و به نیازهای شوهرش (به جز غذا پختن و لباس شستن) نیز توجّهی نکرده، و مردی که به جای مدیریت مشکل، راهحل را در فرار و میانبر میبیند و آنچه در خانه باید جستجو کند از زن دیگری میخواهد و برای زن و فرزندش چیزی جز پرخاش و منّت (از اینکه آنها را تأمین مالی میکند) ندارد.
این کل پیام فیلم است. پیامی که واقعاً دغدغهی مهمی است و خیلی از خانوادهها با آن دست به گریبانند و چهقدر خوب است که پوران درخشنده سراغ چنین موضوعی رفته است. امّا چهقدر حیف که از این سوژه، فیلمی خوب درنیامده است. چرا که فیلم قصّهی منسجمی ندارد. قصّهاش در حد همین پاراگرافی که در بالا خواندید باقی میماند. ریتمش کندتر از آن است که مخاطب را با خودش همراه کند. در این میان داستانکهای بیربطی تعریف میکند (قضیهی فروش زمین) و شعارهای آزاردهندهای هم در باب فساد جوانان میدهد! (صحنهی پارتی ابتدای فیلم و خالکوبی و روابط نامشروع و … از جملهی این شعارها هستند که واقعاً وصلهای ناجور به نظر میرسند). بچهی معلول خلافکار اصلی فیلم هم سورپرایز تأسّفباری است که در نقش «تیر خلاص»ی به پیکر نیمهجان فیلم عمل میکند.
شخصیتپردازیها و بازیها هم چنگی به دل نمیزنند. مریلا زارعی که در تمام فیلم یکشکل و یکنواخت و کلافهکننده است. فرهاد اصلانی هم هرچند بازی بدی ارائه نمیکند امّا نهایتاً توفیر چندانی با «زندگی خصوصی» و چند نقش مشابه دیگرش ندارد (سکانس دعوای نهایی اصلانی و زارعی از معدود استثناهای خوب فیلم است). دو بازیگر جوان فیلم هم به هیچوجه موفّق نیستند. لاله مرزبان که گویی از دوربین میترسد و ابوالفضل میری هم فنّ بیان ضعیفش حسابی توی ذوق میزند. (پوران درخشنده در «هیس، دخترها فریاد نمیزنند» تجربهی ناموفق دیگری را در معرّفی یک بازیگر جدید تجربه کرده بود).
امّا فیلم یکی دو استثنا هم دارد. یکی بهنوش طباطبایی است که باورپذیرترین و بهترین بازی فیلم را به نمایش میگذارد و حضورش بهترین سکانسهای فیلم را رقم میزند، و دیگری شهرام حقیقتدوست است که تیپی را که برایش تعریف کردهاند به خوبی درآورده است.
نمیتوانم از نقاظ ضعف فیلم بگویم و به فیلمبرداری متوسّط و هلیشاتهای بیربط و بیدلیل آن (که امسال در خیلی از فیلمها اپیدمی شده) اشارهای نکنم. کاش کارگردانان عزیز ما توجّه داشته باشند که ما متوجّه هستیم که گرفتن چند نمای خوشگل از آسمان، کمکی به «سینمایی» شدن فیلمهای تلویزیونیشان نمیکند.
«زیر سقف دودی» پیام مهمّی دارد. امّا متاسّفانه، در حد همین پیام باقی میماند (و البتّه پیامهای حاشیهای دیگری هم میدهد که واقعاً اضافی و بیربطند). با این حال، دیدنش برای کسانی که قرار است وارد رابطه شوند، یا اخیراً وارد شدهاند، یا خیلی وقت است وارد شدهاند، میتواند مفید باشد.