سینماسینما، حمید عبدالحسینی*
انتخاب ایده و سوژه مناسب برای یک فیلم کوتاه و نحوهی پرداخت آن در فیلمنامه یکی از بااهمیتترین فرآیندهای تولید یک اثر در این قالب را تشکیل میدهد و نمونهی موفق متاخر آن را میتوان در فیلم کوتاه «هرگز، گاهی، همیشه» یافت. شادی کرمرودی پس از چند تجربهی مختلف اینجا و در این بهترین فیلم کوتاه اش تا به امروز، به تشخص و هویتمندی در ساخت اثری پالوده در تکتک اجزا از فیلمنامه تا بازی و حتی صدا دست مییابد و کلیتی منسجم را سرو سامان میبخشد که به صورت مجزا تفکیک نشدنیست.
نکتهی اصلی در این فیلم گسترهی قابل تامل انتخاب مضمون در پرداختن به مسائل و معضلات زندگی خاصه نوجوانان و جوانان در قشرهای مختلف و تاثیر شرایط زیست اجتماعی و فرهنگیست که با ظرافت و به صورت کاملا زیرپوستی و درخدمت روایت در بافت اثر تنیده شده که حتی انعکاس و امتداد آن را میتوان در انتخاب هوشمندانهی عنوان فیلم هم جستجو کرد. فیلم کرمرودی ساختار سینمایی قاعدهمندی را دنبال میکند و ازطریق به کارگیری نماهایی نزدیک به سبب اهمیت درونیات و ذهنیت آدمها، گامی مطمئن و محکم در مسیر زبان تصویری همراستا با اثر را در پیش می گیرد. بازی به اندازه و کاملا کنترل شده بازیگران به ویژه دو خواهر به خوبی به یک چالش دوسویه برای مخاطب تبدیل میشود. چالشی که تا انتها و حتی پس از تیتراژ نهایی فیلم نیز با مخاطب ادامه مییابد و علامتی از سوال و تفکر را دربارهی پرسش محوری فیلم یعنی انتخاب بقا و فنا و میل و انگیزهی انتخاب هر یک از این دو مسیر ترسیم می کند.
*نویسنده و کارگردان