سینماسینما، آرش عنایتی
گاها این حسرت در وجود هر سینمادوستی باقی است که اگر فلان کارگردان این فیلمنامه را کارگردانی میکرد فیلم چه شکل و شمایلی بهتری مییافت؟ این حسرت در خصوص فیلم «۹۷۷» منتفی است و در عوض خوشی و عشرتی مدام از دیدن روایت و شیوهی روایت فیلم، بر جان دوستدارن سینمای تارکوفسکی مینشیند. چرا که نیکولای خومریکی پایههای روایی و بصری فیلماش را بر مبنای فیلمسازی تارکوفسکی بنا نهاده است. ایدهی نابِ داستان استانیسلاو لم و فیلم «سولاریس» اینجا به شکل دیگری امکانِ بروز یافته است. اگر آنجا سیارهای هوشمند مسبب ظهور اندیشهی غالب یا نمایان شدن وسوسهی هر فرد در قالب جسمانی بود، اینجا این تئوری مطرح است که هر آدمی، میزانی انرژی از خود ساطع میکند. بیشترین میزان آن نیز همان است که عنوان فیلم نام گرفته. فیلم به این مهم پاسخ نمیدهد که چرا تفاوت در اندازهگیری میزان انرژی ساطع از هر فردی وجود دارد. در عوض ایدهی سولاریس را بسط میدهد با این تخیل درخشان که اگر این محصول اندیشهها یا ابژههای پنهان نمایان شوند و با هم در ارتباط قرار گیرند، چه اتفاقی میافتد؟
دانشمندی جوان به مرکزی تحقیقاتی فراخوانده میشود تا دربارهی تئوریاش تحقیق کند. ما برای هر معادله یا فرمول ریاضی، شکل یا منحنی متناظر با آن داریم مگر برخی معادلهها(نظیر رادیکال منفی یک) و همانگونه که عدم تجسد آن معادله در قالب یک شکل، نافی وجودش نیست ندیدن انرژی ساطعه از آدمی نیز منافی حضورش نخواهد بود. تئوری ایوان بر اساسِ تجربههایی که موسیقی و عشق بر زندگی و روان آدمی دارند، استوار است.
از همان نماهای نخست با یک سوئیش پن از نمای نقطه دید ایوان به نمایی از ایوان میرسیم به عبارتی ایوان از سوژه به ابژه بدل میشود و در ادامه نیکولای خومریکی با تقسیم کاراکترها در ترکیبهای دو نفره که در رنگ موهای متفاوت(بور و مشکی) از یکدیگر متمایز میشوند بر وجه تمایزشان بر زندگی هر فردی تاکید میکند(از ایوان تا گوشا) و با استفاده از تمهیدات سینمایی(نظیر فیداوت از نواختن پیانو به نمایی از آلارم دستگاه سنجش امواج، مچهای صوتی، بازتابِ تصویر ریتا بر شمارهها، تاکید بر کنش همسان ریتا و ایوان از دو زاویهی متفاوت برای اشاره مضاعف برخاستگاه همسان این دو کنش و …) و تمهیدات روایی (ارجاع به رمانِ قلب سگی، آغاز و پایان یکسان و …) داستانش را به شکلی زیبا به تصویر در آورده است. شکل و شمایلی که نظایرش را پیشتر از این در سیمای سینمای تارکوفسکی دیدهایم.