قهرمان دیوانه‌ی شکست خورده/ نگاهی به فیلم «ناپلئون»

سینماسینما، پگاه هوشنگی

سکانس آغازین فیلم  «ناپلئون» در سال ۱۷۸۹ است. طی جریانات انقلاب فرانسه. با اعدام ماری آنتوانت واپسین ملکه فرانسه پیش از انقلاب کبیر فرانسه. نکته‌ی جالب در همان ابتدای فیلم این است که فیلم با وجود زمانی طولانی زیاد به جزییات و حواشی تاریخی نمی‌پردازد و انتظار دارد مخاطب با تسلط بالا و اطلاعات دقیق از آن دوره‌ب تاریخی فرانسه به تماشای فیلم بنشیند. فیلم با حوصله و بدون عجله (زمان فیلم ۱۵۷ دقیقه است) تلاش دارد تکه‌های متعدد پازل زندگی شخصی جاه طلب مرموز و در عین حال روانی را کنار هم بگذارد بدون آنکه داستان عمق پیدا کند. شاید نیت سازندگان فیلم آن بوده نبردهای متعدد ناپلئون پشت سر هم با کیفیت عالی فنی و مهیج نمایش داده شود و خرده پیرنگ‌های متعدد زندگی شخصی ناپلئون پل ارتباطی و متصل کننده‌ی بین هر نبرد باشد. هر چند که به روایات متعدد فیلم ناپلئون در سکانس‌های نبرد به لحاظ فنی بسیار خوب و نفسگیر عمل کرده ولی نتوانسته عاشقانه‌های معروف ناپلئون را به خوبی روایت کند. در واقع آنقدر حجم رویدادها و نقاط عطف تاریخی و شخصیت‌ها زیاد است که بیننده را تا حدی گیج و سردرگم می‌کند. البته نوک پیکان انتقادات به نویسنده‌ی فیلمنامه دیوید اسکارپا نیز هست چرا که به گواه منتقدان داستان اسکارپا تکه و پاره و گیج کننده از کار در آمده است.
روابط شخصی ناپلئون و ژوزفین هم یکی از نقاط ضعف فیلم محسوب می‌شود. در زمان‌هایی تلاش می‌کند عشق را پاشنه آشیل یک فرمانده‌ی نظامی معرفی کند، مانند ترک میدان جنگ در مصر به دلیل خیانت ژوزفین، ولی هر چه به انتهای فیلم نزدیک می‌شود به ناگهان حضور و تاثیر ژوزفین از بین می‌رود و تنها در چند سکانس با نامه نگاری و روایت متنی حضور ژوفین حفظ می‌شود.

بازی درخشان واکین فونیکس شخصیت بیمارگونه و نامتعادل ناپلئون را بخوبی به تصویر می‌کشد. شاید بعد از درخشش فونیکس در قالب شخصیت عجیب و خشن جوکر انتخاب او برای نقش یک رهبر کاریزماتیک ریسک بزرگی بود ولی شاید همین شکل بازی او هیبت یک شخصیت پیچیده و مغشوش را بهتر نشان داده است.
در کل انتظارات از آخرین ساخته‌ی ریدلی اسکات بسیار بالا بود ولی بعد نمایش گسترده‌ی آن همانند نبردهای واپسین ناپلئون شکست و ناامیدی نصیب مخاطب می‌شود.
فیلم با جمله‌ای جالب آغاز می‌شود: «مردم از بدبختی به انقلاب روی آوردند و از انقلاب به بدبختی برگشتند…» و در پایان و قبل از عنوان بندی فیلم نوشته می‌شود ناپلئون در ۶۱ نبرد جنگی حضور داشت و در طول این نبردها نزدیک به سه میلیون نفر سرباز شدند! کنار قرار هم قرار دادن این دو جمله به خوبی پیام روشنی برای مخاطب دارد. شما با امید آغاز می‌کنید، می‌جنگید ولی در نهایت شما یک بازنده‌ی ابدی خواهید بود.

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 193548 و در روز سه شنبه ۱۹ دی ۱۴۰۲ ساعت 17:15:20
2024 copyright.