سینماسینما، منوچهر دین پرست
مسعود کیمیایی، کارگردان مشهور و کهنهکار سینمای ایران همچنان در فضایی تنفس میکند که چارچوب آن را براساس آرمان های متعالی خویش ترسیم کرده است. او ژانری را برای فیلمهای خود برگزیده که منش و روش آن را نمیتوان در نظر نداشت.
اتمسفر فیلمهای کیمیایی در یک سبک و سیاق قرار دارد و تفاوتهای چشمگیر آن از قیصر تا خون شد، در انتخاب بازیگرهاست تا مضمون و روایت قصه. خون شد داستان مردی است که خانهاش را بیگانگان در دست گرفتهاند و خواهرانش آواره شدهاند. برادرش نیز در گوشه تیمارستان است. مانند همه فیلمهای کیمیایی این بار نیز مردی، جوانمرد وارد داستان میشود. چاقویی در دست که هر که را به زعم خود نامردی کرده است میکشد و حق را از آنها میستاند و به داد مظلوم میرسد.
کیمیایی اینبار نیز ثابت کرد که برای او ژانر تلخ اجتماعی و فضای سیاه و بارانی با موسیقی ضربهای و دیالوگهای کلیشهای و شعاری جذاب است. اگرچه خانه برای او وطن و سرزمین است که باید برای آن ایستاد، اما زبان کیمیایی در «خون شد»، زهرآگین است و با ایجاد فضاهای اغواکننده و تحسینبرانگیز، نمیتواند به سهولت مخاطب را همراه خود ببرد. ژانر کیمیایی برای دوستداران و طرفدارانش همچنان جذاب است. منطق سینمای کیمیایی چندان پیچیده و مبهم نیست و در «خون شد» نیز به راحتی میتوان فصلهای بعدی داستان را به خوبی تصور کرد.
«خون شد» کیمیایی در برابر فیلمهایی که با این دست موضوعات امسال اکران شدند، چیز زیادی ندارد اما گویی کارگردانهای نسل جوان از جمله محمد کارت بهتر میتوانند ذائقه مخاطب را به نفع خود تغییر دهند و ثابت کنند میتوانند ادامه دهنده راه کیمیایی باشند.