سینماسینما، محسن جعفری راد
۱- فیلم مرد آزاد نمونه مناسبی برای پیشنهاد دادن به کسانی است که فیلم سرگرم کننده دوست دارند. فیلمی با تلفیق چند ژانر؛ از جمله اکشن، علمی-تخیلی، کمدی، رمانس و…
۲- داستان مرد آزاد در قالب یک بازی ویدیویی و در مکانی به اسم «فری سیتی» اتفاق میاُفتد، پیرامون زندگی روزمره گای (رایان رینولدز ) کسی که زندگی یکنواخت روزمره اش از این موقعیت ها تشکیل شده: سلام گفتن به ماهی قرمزش، پوشیدن پیراهن آبی معروفش، قدم زدن در خطرناکترین و غیرعادی ترین خیابان جهان با یک لیوان قهوه در دستش و مورد سرقت قرار گرفتن بانک محل کارش و در این بحبوحه او از هیچ چیز تعجب نمیکند.
۳- مهمترین تمهید فیلم برای اثرگذاری، استفاده از جلوههای ویژه میدانی و کامپیوتری برای ترکیب مناسب قواعد این ژانرها است، طوری که با وجود انواع و اقسام چیزهای عجیب و غریبی که می بینیم با راوی یا قهرمان داستان که کارمندی سر به هوا و بازیگوش است، می توانیم همدل و همراه می شویم.
۴- از نظر جلوه های بصری، سرشار از جزئیات است که ریتم و تمپوی فیلم را بالا می برد. از صفحات سه بعدی که با عینک قهرمان داستان دیده میشود تا اجرای کمیک حضور انواع تانک ها و موجودات فرازمینی که در شهر تردد می کنند، بدون آنکه کسی با آنها کار داشته باشد! درواقع فیلم مرد آزاد، معجون خوش رنگ و لعابی از ژانرهایی است که ذکر شد و از نظر اجرا در حد خودش موفق عمل می کند، البته اگر توقع ما سرگرمی باشد چون واجد لایه های زیرین معنایی نیست که ما را به تفکر وادارد اما کارگردان از نظر فرم بصری با تماشاگر بازی می کند و در واقع او را وارد بازی می کند.
۵- یکی دیگر از امتیازات فیلم بازی خیلی خوب رینولدز است که بر خلاف چند فیلم اخیرش که در شمایل یک قهرمان جنگجو و در فیلم های جنایی و اکشن از نوع جدی ظاهر می شد، اینجا شاید بازیگوشترین حضور کارنامه خود را ارائه کرده و کل روایت را یک تنه به دوش می کشد، بخصوص که لحن کمیک فیلم هم با او جلو می رود؛ مثلا گای با یک نگاه، شیفته زنی میشود که از نظر او فم فتال یا اغواگر به نظر می رسد که از همان ابتدا انگار تمام تخریب شهر زیر نظر او هدایت می شود و قهرمان بی خبر از همهجای ما، می خواهد هر طور شده او را ببیند حتی اگر شده یک دزد بانک را به قتل برساند! که می رساند.
۶- شاید این نوع روایت کمی عجیب باشد اما با یک کلیت منسجم، فیلم توانسته به جزایری پراکنده بدل نشود و انسجام روایی و ساختاری داشته باشد. بخصوص اینکه یک راوی بازیگوش دارد و اگر مخاطب حس بازیگوشی او را دریابد، همه چیز برای او منطقی جلوه می کند. از وجود تانک در یک متری او تا سرقت از بانک، آن هم هر روز توسط آدمهای مختلف.
۷- اما ضعف عمده فیلم این است که می خواهد یک بلاک باستر اورجینال باشد در حالی که به این شمایل نزدیک هم نمی شود چون داستان دراماتیک و پر کششی در کار نیست و شخصیت پردازی قوام یافته ای وجود ندارد بلکه ملغمه ای از هر چیزی است که تصور کنید و همین روایت را به کلیشه تبدیل می کند؛ البته اگر توقع فیلمی اثر گذار داشته باشیم. گاهی وقت ها برای زنگ تفریح هم شده می توان این گونه از فیلم ها را دید و سرگرم شد چون فیلم هایی یک بار مصرف هستند.
۸- دیگر اینکه روایت طوری به تصویر کشیده شده که حداقل حسنش این باشد که فیلم های مختلف محبوبی را در ذهن تداعی کند. از فیلم ماتریکس گرفته تا فیلم نمایش ترومن اما انگار از همه این فیلمها صرفا کپی شده است و برای تحمل فیلم ،چاره ای نیست که با قهرمان داستان یعنی گای همراه شویم، وگرنه طبیعی است که فیلمی کلیشه ای و دم دستی به نظر برسد اما از زاویه دید راوی، کاملا همه چیز سرجایش است! پس برای لذت بردن می توان بی خیال منطق داستان پردازی و صحنه پردازی شد و با او سفر کرد. سفر در شهری سرشار از موجودات عجیب و غریب و غیرعادی و موقعیت های تصادف و آتش سوزی و… اما در این میان قهرمان داستان باخونسردی مطلق پیاده روی می کند و قهوه اش را می نوشد و وقتی آگاه می شود که پیرامونش چه خبر است، می شود همان بازیگر فیلم های اکشن که در ذهنمان بود.
۹- در کل اگر قرار باشد از مرد آزاد توقع فیلمی تفکربرانگیز را داشته باشیم، کاملا شکست می خوریم، بخصوص صحنه های اسلوموشن فیلم که کاملا کهنه و دمده است و توی ذوق می زند و ساختاری کلیپ گونه دارد، مثلا صحنه سقوط گای از برج که ناگهان در یک کیسه پلاستیکی قرار می گیرد تا سالم بماند. اما اگر انتظار ما یک روایت سرخوشانه با ارجاع به فیلم های محبوب است، زنگ تفریح مناسبی است؛ همسفر شدن با قهرمانی به شدت غیرعادی! که مثلا کمدی مملو از پیراهن های آبی دارد، تصادف دلخراشی می کند و بارها می میرد اما روز بعد سالم تر از قبل به محل کارش برمی گردد! یا به زن محبوبش که می رسد هدف تیراندازی قرار می گیرد اما در یک چشم به هم زدن سر از جایی در می آورد که محبوبش می خواهد از آنجا دزدی کند و ده ها موقعیت کمیک دیگر که اگر با این گذاره موافق باشیم که هر فیلمی اصول خودش را بنا می کند، فیلم مرد آزاد اصولش را خوب به تماشاگر منتقل می کند. روایتی بازیگوشانه از ترکیب فضاهای رئالیستی و سورئالیستی با اجرایی کاملا فانتزی و کودکانه.
۱۰- مهمترین گره افکنی فیلم دزدیده شدن هوش مصنوعی است که گروه در حال ساخت بازی ویدئویی، در حال کار روی آن بودند اما گره گشایی فیلم به شکل سطحی انجام می شود. فیلمی که سرشار از موقعیت های غیر عادی است؛ مثلا گای از فردی دست و پا چلفتی و سر به هوا ناگهان تبدیل می شود به ناجی شهر و با حرکات رزمی دشمنان مسلحش را از بین می برد! بدون اینکه مقدمه مناسبی برای این تغییر و تحول رفتار او شاهد باشیم.
۱۱- نتیجه اینکه فیلم مرد آزاد از لحاظ ارزش سینمایی، فیلمی کلیشه ای است اما اگر با قهرمان فیلم همراه شویم، می توانیم لحظاتی را با او در یک جهان غیر عادی سفر کنیم تا شعار فیلم را از زبان راوی بشنویم که می گوید هر لحظه باید تغییر کنیم که طبعا با ساختار دم دستی فیلم این شعار هیچ کارکردی ندارد و از سینما به عنوان مدیومی برای شعاردهی استفاده می کند که پیش پاافتادهترین مواجهه با سینماست.