سینماسینما، جمال رهنمایی*
تصور اینکه ما به عنوان موجودات اجتماعی بدون زندگی اجتماعی و رابطه با انسانهای دیگر چه سرانجامی پیدا میکنیم در نگاه اول به اندازه کافی جدی به نظر نمیآید. اما فرو رفتن در لایههای مختلف این نوع زندگی کاری است که تصویر سازی و داستان پردازی درباره آن از پس کارگردانی چیرهدست همچون دارن آرنوفسکی برمیآید.
فیلم نهنگ آخرین ساخته آرنوفسکی داستان مردی ۲۷۳ کیلویی به نام چارلی است که به علت وزن زیاد عملاً زمینگیر شده و برای کوچکترین کارهای زندگی محتاج دیگران است و در همان حال در انزوای مطلق به سر میبرد و تنها با خواهر دوستش ملاقات دارد و ما در جریان فیلم میفهمیم از دست دادن این دوست چه بلایی بر سر چارلی آورده است.
شغل چارلی تدریس داستان نویسی است؛ اما او کلاسهایش را به صورت آنلاین و با دوربین خاموش برگزار میکند و هیچ کس در کلاس تاکنون چارلی را ندیده است. چارلی از زندگی کوتاه زناشویی خود یک فرزند دختر دارد که ظاهراً به شدت از او متنفر است و این دختر نوجوان از این بیخاصیتی پدر در زندگی به تنگ آمده است. آرنوفسکی این علاقه پنهان دختر به پدرش را که زیر نقاب تنفر پنهان شده در صحنهای نشان میدهد که دخترک بشقابی را که چارلی با آن به پرندگان غذا میدهد، میشکند و همه آن محبتی را که پدر نمیتواند به او نشان بدهد از او طلب میکند.
اما فرزند چارلی هم نمیداند که پدر و مادر با آن که با یکدیگر زندگی نمیکنند بر سر آینده او به توافق رسیدهاند و هر دو در حال فراهم کردن پس اندازی هستند تا به وسیله آن آینده دخترشان را تامین کنند. پولی که چارلی حتی در آستانه مرگ هم حاضر به دست زدن به آن نیست.
فیلم نهنگ در بیان وجه غمانگیز رابطهای که کاملاً ناخواسته بربادرفته بسیار موفق است. رابطهای که در از بین رفتن آن قصدی در میان نبوده است اما فقدان آن از چارلی یک مرده متحرک ساخته است.
کسی که میتواند در آموزش نویسندگی ظرایف رابطه و اجزای آن را به کلام و نوشته تبدیل کند در زندگی خصوصی خودش همه اینها را از دست داده است و این همان بخش از رابطه است که ما آن را ناخودآگاه باز میآفرینیم بدون آنکه از چرایی آن آگاه باشیم. شاید وزن بسیار سنگین چارلی نمادی از بی تحرکی و ناتوانی او در ایجاد رابطه هم باشد. اما همین وزن سنگین چارلی ناشی از ناکامی او در عشقی نامرسوم و از دست رفته است که او را دچار پرخوری عصبی وحشتناکی کرده و این اضافه وزن و بیتحرکی را برایش رقم زده است. همه رابطههای چارلی دچار فروپاشی و مرگ شدهاند. خود او نیز در آستانه مردن است و کاری برای خودش انجام نمیدهد. او در همه عرصههای رابطه و حتی داشتن رابطهای خوب با خودش ناتوان است.
رضایتمندی از روابط انسانی موضوعی چند بعدی است. رابطه خوب و کامیاب کننده رابطهای است که نیازهای اساسی جسمی و روانی را برآورده سازد و هرگاه این عناصر در رابطهای به اندازه کافی وجود نداشته باشند، آن رابطه محکوم به جدایی و پایان است.
نکته غمانگیز فیلم نهنگ همین است؛ ناکامیهای چارلی در برقراری و ساختن رابطه مواردی هستند که او قادر به دست آوردن آنها نیست. هرچند میداند که آنها چیستند.
گفته میشود که نهنگ ها هم همینطور هستند. این غول پیکرترین موجودات کره زمین هم جاندارانی بسیار احساساتی هستند که بارها دیده شده به دلایلی نامعلوم آگاهانه دست به خودکشی زده و خودشان را در خارج از آب خفه می کنند و در حالی که قادر به بازگشتن به دریا هستند آنقدر خشکی میماند تا بمیرند.
*روانشناس تحلیلی