سینماسینما، ایلیا محمدینیا؛
مسعود زارعیان را کسانی که میشناسند خوب میدانند تصویر و سینما برای او نه فقط عرصهی نمایش توانایی هنری اش، بلکه ابزار بیان اندیشههای پاک انسانی و رنجهای بشری است. او را پیشتر در مستند «علی ممد» و «غیرمسکونی» اینگونه دیده بودیم.
با این همه او برخلاف بسیاری از فیلمسازان ایدئولوژیزده، آگاهانه از شعار فاصله میگیرد؛ با آنکه میداند نام و نان در همان مسیر نهفته است. اما برای او وقتی می خواهد از آرمان هایش بگوید پای بندی به ذات هنر و بهویژه سینما خط قرمز است.
آخرین فیلمش، «در میان درختان انجیر»، تصویری متفاوت و جسورانه از راهپیمایی اربعین است؛ روایتی آنگونه که او دیده و شنیده نه آن سان که در روایت رسمی شنیده و دیده شده است.
زارعیان جانِ معنای اربعین را با زبانی شاعرانه به تصویر میکشد، بیآنکه به دام جلوهفروشی هنری بیفتد.

او از جذابیتهای تصویری فراوان راهپیمایی اربعین ، همان نقاط قوتی که میتوانست درام اثر را آشکارا تقویت کند تا مخاطب فراگیر تری را جلب فیلم کند. آگاهانه چشم میپوشد تا روایتگر «ام کریم» و خانواده ای باشد که سالها پیش از همه راهپیمایان این سالها، این مسیر را پیمودهاند.
مستند «در کنار درختان انجیر» بازتاب امتداد باوری است که ریشهاش آزادگی و رهایی از هر تعلقی است.
امکریم، زنی که همسرش را بهخاطر پایداری بر اعتقاداتش در جوخهی اعدام صدام دیده و پسرش را در تیررس داعش، در همان مسیر شهید می بیند، خود در ظاهر نقشی در جنگ نداشته اما امروز در خط مقدم باور به آزاده گی ایستاده است؛ استوار و بیادعا.
امکریم آزاده زنی پرورش یافته مکتب آزادگی است که جان کلام عاشورا را فهم کرده است. او هرچه دارد از ماهی گرفته تا شیر گاومیشهای اندکش و انجیرهای کمبار باغش را در عمود کوچک مسیر راهپیمایی پیشکش زائران میکند.
او باور آزادگی را نه در اربعین که در تمام زندگی خود زیسته است. زنی که سوگ و مصیبت را تنها جزئی کوچک از آن واقعهی عظیم می داند.
مسعود زارعیان میداند روایت متفاوتش از اربعین در میان عموم تماشاگران چندان دیده نخواهد شد، اما اثر او آنقدر در تصویر و روایت و کارگردانی جان دارد که ماندگاری خود را تضمین کند.
«در کنار درختان انجیر» از آن دسته مستندهایی است که در ذهن مخاطب هدفش رفته رفته رسوب می کند و تماشاگر در بار دوم، شیرینی و عمق بیشتری از آن خواهد چشید.
