سینماسینما، آرش عنایتی
اگر تصور میکنید که دیکتاتورها حتی پس از مرگ، دست از سرتان بر میدارند دیدن این فیلم را از دست ندهید. عروسی خاموش، که بر اساس یک واقعهی تاریخی ساخته شده درواقع روایتِ گروهی تلویزیونی است که در منطقه ای صنعتی و متروک به زنان سالخوردهی سیاه پوشی برمیخورند. مارا و یانکو دو دلدادهی پر شور که زمان عروسیشان با روز مرگ استالین مصادف میشود. و از آنجا که، به مدت یک هفته برگزاری هر جشنی ممنوع است به همراه اهالی روستا، تصمیم می گیرند تا مراسمشان را در خفا و بدون صدا برگزار کنند. تضادِ میان آدابِ مراسمِ عروسی(رقص و پایکوبی و …) و اصرار بر اجرایشان در سکوت به سبب ترس از طرفداران رهبرِ خلق، لحظاتی جذاب خلق کرده است. برگ برندهی هوراتیو در انتخاب لحن و وفاداری به آن تا انتهاست. پیش از هوراتیو، روبرتو بنینی نیز در زندگی زیباست، برای بازنمایی گوشهای از هولوکاست به همین طریق عمل کرده بود اما اینجا، ایدهها متنوعتر و مطبوعترند علاوه بر آنکه نماهای فانتزی/ سورئال نیز( شوخی با نبش قبر و نعشِ متحرک یا پرواز مخترع روستا از دید کودک) به یاری آمدهاند. استفاده از موسیقی و نماهای سیاه و سفید و حرکاتِ آشنای فیلم های کمدی دهه ی بیست، در هنگام دیدن فیلمِ تبلیغاتی کمونیست ها. ظرافت ش در نوع سیبیلی است – سیبیل هیتلری- که برای مامور نمایش برگزیده ( گویی کمونیستها همان فاشیستهای سابقاند) و یا تاکیدش بر دزدیدنِ تکهای نان توسط سربازی روس از محل ویران شدهی عروسی، آشکارا هجو این نظام ایدئولوژیک و ترسیم پایان آن است. از اینها گذشته، هوشمندی هوراتیو در پیوند گذشته به اکنون و بالعکس است( تقابل آشکار رنگها از حال به گذشته و انتخابِ رنگهای سرد و فضایی غمبار، بهرغم شوخیهای کلامی میانِ گروه تلویزیونی در نماهای نخست و پایانی به زیبایی، سایهی سنگینِ گذشته را بر حال، تداعی میکند). جدا از لحن و ظرافت در اشارات سیاسی و بشارات نهانیاش، هوراتیو به سان فیلمسازان شاخص اروپایی در تبیین نگاه ِ خاصاش نیز غافل نبوده برای نمونه، میتوان به عشق بازی مارا و یانکو در انبار غله و فرو رفتن مارا در میان بذرها و ریزش دانه ها از شیارهای انباری اشاره کرد. بذرهایی که از فضایی بسته، رها شده و خواهند شد.
پ.ن: از نام کوچک فیلمساز تنها به دلیل روانی خوانش متن استفاده شده. دوستان و خویشان عمو مارتی در ایران ببخشایند.