سینماسینما، محمد حقیقت
خبر شوکدهنده و باورنکردنی قتل داریوش مهرجوئی به همراه همسرش، از همان روز یکشنبه ۱۵ اکتبر در رسانههای پرتیراژ فرانسوی منعکس و سئوال برانگیز شد. روزنامههای لوموند، لیبراسیون، فیگارو، پاریزیین، وست فرانس، فیلم فرانسه و دهها نشریه دیگر و همچنین، رادیو و تلویزیونها به این ماجرا پرداختند و برای بسیاری این پرسش مطرح شده که چه کسانی پشت پرده به قتل رسیدن این سینماگر مطرح بینالمللی ایرانی میتوانند باشند؟
مطبوعات و حرفهایهای سینما در فرانسه، داریوش مهرجوئی را با فیلم گاو که در سال ۱۹۷۱ در بخش ۱۵ روز کارگردانان جشنواره کن شرکت کرده بود میشناسند؛ مهرجوئی در سال بعد، با فیلم پستچی در همین بخش جشنواره کن بیشتر درخشید و دربارهاش بسیار نوشتند، حتی از سوی کمپانی تازه تاسیس شده مارین کارمیتز که بعدا نام ام، کا، دو بخود گرفت، خریداری شد اما به مرحله پخش در سینماها نرسید. در پائیز سال ۱۹۷۷ (یک سال و نیم قبل از انقلاب) دایره مینا در بخش مسابقه بینالمللی فیلم پاریس، شرکت داشت و یکی از دو جایزه بزرگ و اصلی جشنواره را بدست آورد.
در طول برگزاری این جشنواره بود که با آقای مهرجوئی برای اولین بار آشنا شدم. دایره مینا سال بعد در فرانسه بنمایش عمومی در آمد و بازتاب بسیار گسترده در مطبوعات داشت و با اسقبال خوب تماشاگران هم روبرو شد. وقایع انقلاب در حال شکل گیری بود و دایره مینا که به انتقاد از فروش خون های مسموم و ترافیک آنها در بیمارستانهای زمان شاه صحبت میکرد، به بحث و گفتگو در رسانههای فرانسه علیه رژیم منجر شد. یکی دوسالی بعد از انقلاب، این فیلم در تلویزیون فرانسه (سینما بدون ویزا) نیز پخش شد و مورد بحث قرار گرفت.
در مدت زمان کوتاهی بعد از انقلاب که داریوش مهرجوئی در فرانسه زندگی میکرد، به همراه دکتر غلامحسین ساعدی سناریوئی نوشتند بنام خانه باید تمیز باشد (به نقل از گفتگوی منتشر نشده من با آقای ساعدی)، که موفق به یافتن تهیه کننده نشدند، اما داریوش مهرجوئی در آن زمان فیلمی مستند برای تلویزیون فرانسه درباره شاعر بزرگ آرتور رمبو، (سفر به سرزمین رامبو ۱۹۸۴) ساخت.
در همین ایام، روزی با وی در کافهای در شانزه لیزه مشغول صحبت بودیم، که شخصی به نزد ما آمد که میگفت در دفتر پاریس صدا و سیمای جمهوری اسلامی کار میکند و با خوشروئی به مهرجوئی گفت: امام درباره فیلم شما به خوبی صحبت کردهاند (منظورش فیلم گاو بود)، شما بهتر است به ایران برگردید و آنجا فیلم بسازید، همه امکانات برایتان مهیا می شود.
بعد از رفتن او، مهرجوئی بسیار متعجب بود، و چند بار از خودش سئوال میکرد چه کند؟ قرار شد با آقای ساعدی نیز مشورتی بکند.
قبل از آمدن به فرانسه و بعد از انقلاب، وی حیاط پشت مدرسه آفاق (مدرسهای که میرفتیم) را ساخت و به جشنواره سه قاره نانت ۱۹۸۶ فرستاد که در خارج از مسابقه بنمایش درآمد، اما کارگردان نتوانسته بود به آنجا بیاد. البته این فیلم در ایران توقیف شد و گویا هیج جای دیگری هم بنمایش درنیامد. سپس مهرجوئی با سارا، در مسابقه همین جشنواره شرکت کرد که جایزه بهترین بازیگر زن را برای نیکی کریمی به همراه آورد.
در سال ۱۹۹۴ به مدیر جشنواره بینالمللی روشل پیشنهاد کردم که مرور بر آثار آقای مهرجویی را برگزار کند، این ستایش با حضور خود کارگردان برگزار شد و بسیار از آثار او تمجید شد. در آنجا وی را در کنار عباس کیارستمی بزرگترین کارگردان ایران لقب دادند.
داریوش مهرجوئی موفق شد بار دیگر در سال ۲۰۰۲ با فیلم بمانی به جشنواره کن و در بخش نوعی نگاه راه یابد. در آن سال سینمای ایران حضور گستردهای در بخشهای گوناگون کن داشت.
یکی از مهمترین اتفاقات سینمایی که برای مهرجوئی در فرانسه رقم خورد در ماه ژوئن ۲۰۱۴ بود که گاو، با نسخه تازه ترمیم شده و با زیرنویس جدید به پرده آمد و ستایش بسیاری از منتقدان را باعث شد. وی بعدا از سوی وزارت فرهنگ فرانسه نشان مهم شوالیه هنر را دریافت کرد.
البته نکات یاد شده بخش کوچکی از مجموعه افتخارات زیادی است که مهرجوئی طی سالها در صحنه جهانی بدست آورده و برای پرداختن به آنها کتابی قطور ی میطلبد.
در طی سالها با آقای مهرجوئی در تماس بودم، و در پاریس و جشنوارهها افتخار کنار ایشان بودن را داشتهام. گاهی نیز وی سناریوهایش را برایم میفرستاد تا شاید بتواند در فرانسه تهیه کنندهای برای آنها بیابد که متاسفانه بخت یاری نکرد. وی جدا از اهمیت بسیار ویژه که در تاریخ سینمای ایران دارد، مردی بسیار خوش فکر و دلنشین بود. روحش شاد.