سینماسینما، زهرا مشتاق
خیلی سال پیش بود. من هنوز مجوز شرکت فیلمسازی نگرفته بودم و همراه با وحید زارع زاده در طبقه سوم شرکت فیلمسازان در خیابان ویلا، کوچه خسرو یک اتاق اجاره کرده بودیم و دفتر کار کوچکی داشتیم. آن موقع بیشتر با تلویزیون کار می کردیم و فیلم های مستند می ساختیم. ولی هدف اصلی مان سینمای داستانی بود. همین وقت ها بود که پیش تولید فیلم آقای پور احمد در همان دفتر شروع شد. فیلم گل یخ. وحید یکی از دستیارها شد. روزی گفتم آقای پور احمد می شود منشی صحنه این فیلم بشوم؟ پرسید تا حالا منشی صحنه بودی. گفتم نه. گفت خیلی سخت است. یک دفعه گفت می آیی همین الان یک امتحان بدهی. ذوق زده گفتم بله. گفت پنج دقیقه وقت داری با دقت، همه وسایل این اتاق را به خاطر بسپاری. بعد از اتاق بیرون رفتم. کمی بعد صدایم کرد و گفت خب چه چیزی تغییر کرده، بگو. در امتحانش قبول نشدم. اما دوستی ما ماند.
اصلا آشنایی ما با یک دعوا شروع شد. نه دعوای خیلی بد. من آن موقع خبرنگار بودم. واقعا یادم نیست که چه پرسیدم که احساس کردم با بداخلاقی یا یک جور به حوصلگی جواب داد. بعدترش هر کجا همدیگر را می دیدیم به یاد آن روز خنده مان می گرفت و می گفت دیدی بداخلاق نیستم. قیافه ام این جوری است. راست می گفت. چند بار با وحید رفتیم خانه شان که نزدیک توانیر بود. یک طرح سینمایی نوشته بودیم و می خواستیم نظرش را بدانیم. آدم دست و دلبازی بود. برای راهنمایی خسیسی نمی کرد. حرف می زد. ایده می داد. راهنمایی می کرد. یک روزی در یکی از این دیدارها حرف به اجتماع و چیزهای دیگر رسید. یک چیزی گفت که مضمونش حدودا این بود که آدم های گمنام راحت تر می توانند راجع به دردهایشان حرف بزنند. اما وقتی کسی باشی که همه تو را می شناسند، چه باید بگویی؟ به که باید بگویی؟ یک جوری باید خودت را سرپا نگه داری.
دیروز، وقتی خبر رفتن عجیبش را شنیدم، فکر کردم سقف آن خانه، باید خیلی بلند بوده باشد. آنقدر که بتواند آن پاهای بلند را از زمین دور نگاه داشته باشد. بعد میل عجیبی داشتم که بدانم در آخرین هشت صفحه نوشته شده، درباره چه چیزی حرف زده؟ آیا غمگین بوده؟ یا مایوس و نومید. و آیا حتا نزدیک ترین آدم های زندگی اش که دوستشان می داشته، انگیزه ای برای ادامه در او ایجاد نکرده اند؟ اصلا چند وقت بوده که به رفتن فکر می کرده؟ از بعد از کدام مرگ؟ مرگ چه کسی یا چه کسانی؟ باید به شدت بی حوصله شده باشد. باید به خوابی عمیق، اشتیاقی مهارنشدنی نشان داده باشد. آیا به راه های دیگری هم فکر کرده؟ مثلا غرق شدن یا خوردن قرص. چرا طناب؟ آیا دار زدن، نمادی از سرکوب های عمیق درونی و ذهنی بوده است؟ شاید بتوان ردپای تصمیمش را برای رفتن، از مسیرهایی شناسایی کرد. مثلا در بدرقه خشایار الوند. یا راهروهای دراز ادارات و جواب های سربالا از کسانی که یک هزارم او هم سینما را نمی شناختند. شاید دلش می خواسته به روزهای باشکوه قصه های مجید یا حتا خواهران غریب و اتوبوس شب برگردد. سینما حرفه بی رحمی است. زندگی بی رحم تر. ترسناک و افسار دریده. و او دیگر هیچ کدام از اینها را نمی خواسته است. آنقدر که میل به خاموشی و سکون، بر تمام میل های دیگر چربیده. به پاهایش تکانی داده تا آخرین ذره های حیات را از وجودش پاک کند. شاید حتا آخرین کتابی که خوانده درمان اگزیستانسیال اروین یالوم بوده باشد. آنجا که اضطراب مرگ، آدمی را تصمیم به راهی شدن می گیرد. در مسیرهایی گوناگون که همگی نشانه ای است از مرگ آگاهی.
منا زاهد در صفحه اینستاگرام خود خوابی عجیب را روایت می کند. او در عالم واقعیت با کیومرث پور احمد هیچ آشنایی نداشته و این خواب را درست دو شب پیش از مرگ او می بیند. در سالن سینما بوده اند. فقط خودش و او. هیچ فیلمی پخش نمی شده است. آقای پور احمد یک بلوز و شلوار پیژامه مانند با طرح ترازو به تن داشته و در خواب منا زاهد را به یاد لباس زندانی ها انداخته است. پور احمد همانطور که پا روی پا انداخته بوده و به حالت عصبی یکی از پاها را تکان می داده، گردنش را خارانده و گفته تصمیم گرفتم دیگر دنیا را هیچ هم حساب نکنم.
آیا روح او پیش از ترک کالبد خود، به چند جای دیگر برای اعلام مرگ خود خواسته اش رفته است؟ آیا امکانی برای منصرف کردن او وجود داشته؟ یا اساسا چه راه هایی برای برگرداندان شوق زندگی در او وجود داشته؟ مثلا دیدن بچه هایش؟ مهیا شدن روندی برای ساخت یک فیلم تازه؟
نمی تواند هیچ کدام از اینها باشد. مردی در قامت فکری او باید از خیلی چیزها گسسته و نومید شده باشد و عطش بقا در او چنان فروکش کرده که حتا ساحل دریای زیبای انزلی هم جز اندوه و تقاضای خداحافظی، جانی دیگر برای ادامه در او بر نیانگیخته است.
![](/wp-content/themes/cinemacinema/img/tel.gif)
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- چشیدن طعم نابرابری/ نگاهی به فیلم «عامهپسند»
- مراسم بزرگداشت کیومرث پوراحمد در خانه سینما
- پیام کانون کارگردانان به مناسبت اولین سالگرد درگذشت کیومرث پور احمد
- وقتی زن تبدیل به «ناموس» میشود/ نگاهی به فیلم «خورشید آن ماه»
- اکران آنلاین آخرین ساخته کیومرث پوراحمد
- اذعان به اشتباهات به تنهایی کافی است؟/ نگاهی به فیلم «جنگل پرتقال»
- لبخندزنان در میان اتاقهای خونآلود/ درباره بهروز افخمی و حضورش در خانه مهرجویی
- تن به حقارت دادن/ درباره هجوم مردم برای دیدار با رونالدو
- گذر از کفتارها/ نگاهی به فیلم «داستان دستانداز»
- زندگی را میشود آسان گرفت/ نگاهی به سریال «مگه تموم عمر چند تا بهاره»
- هنرنمایی پس از مرگ!
- استحاله جامعه از هم گسیخته/ نگاهی به رویداد «کرگدن خوانی»
- همه مردهاند!/ نگاهی به نمایش «انسان، اسب: پنجاه، پنجاه»
- اینجا ترس، شام و ناهار و صبحانه آدمهاست!/ معرفی کتاب «گالری اجساد»
- دوگانگی شعار و رفتار/ درباره برکناری مدیرکل ارشاد گیلان و حواشی آن
پربازدیدترین ها
- یادداشت کیوان کثیریان؛ کلی آیهی یأس و یک آرزو/ درباره انتخاب وزیر ارشاد دولت چهاردهم
- گفتوگوی اختصاصی سینماسینما با نادر ساعیور به بهانه حضور فیلمش در بخش جنبی جشنواره ونیز/ انسان دشواری وظیفه است
- سعید راد درگذشت
- بلوغ طلاق/ به بهانه نمایش دو سریال «افعی تهران» و «در انتهای شب»
- مراسم اکران خصوصی فیلم ساعت ۶ صبح / گزارش تصویری
آخرین ها
- عشق از راه میرسد/ نگاهی به فیلم «چرا گریه نمیکنی؟»
- معرفی فیلمهای سارایوو ۲۰۲۴/ ۵۴ فیلم در ۴ بخش رقابت میکنند
- فیلم استیو مککویین پایانبخش جشنواره نیویورک ۲۰۲۴ شد
- دو جایزه جشنواره ایتالیایی به «سرنوشتِ» ایرانی رسید
- مراسم اکران خصوصی فیلم ساعت ۶ صبح / گزارش تصویری
- «درون بیرون ۲» پرفروشترین انیمیشن تاریخ شد/ عبور از «یخ زده ۲»
- گفتوگو با مدیر جشنواره ونیز؛ سینما همچنان مؤثرترین راه برای اندیشیدن به دنیای معاصر است
- بهترین مستندهای سال در فهرست نهایی جوایز مستند بریتانیا ۲۰۲۴
- مراسم تشییع زنده یاد سعید راد / گزارش تصویری
- ستارهای که عاشق وطنش بود؛ بدرقه سعید راد به خانه ابدی
- واکنش وزیر ارشاد به انتقادات سینماگران از یک مصوبه
- به مناسبت آغاز ششمین سال فعالیت سوینا منتشر میشود؛ نسخه ویژه نابینایان «راتاتویی» با صدای محسن بهرامی
- بلوغ طلاق/ به بهانه نمایش دو سریال «افعی تهران» و «در انتهای شب»
- پدر، عشق و پسر/ درباره علیرضا داوودنژاد و «در انتهای شب»
- اعلام فیلمهای جشنواره ونیز؛ «شاهدِ» ایرانی در بخش افقها
- «مرد نمکی» به مثابه یک جریان بوروکراتیک
- جشنواره درسدن به «پریسان» ۳ جایزه داد
- نمایش «پیانو» در جشنواره «بچههای مارانو»
- سینمای ایران تیرماه امسال ۱۲۰ میلیارد فروخت
- سه نمایش جدید روی صحنه عمارت نوفل لوشاتو
- انتشار قسمت دوم نسخه ویژه نابینایان «هزار دستان» با صدای بهروز رضوی
- گفتوگوی اختصاصی سینماسینما با نادر ساعیور به بهانه حضور فیلمش در بخش جنبی جشنواره ونیز/ انسان دشواری وظیفه است
- فیلمهای بخش هفته منتقدان ونیز معرفی شدند/ فیلم یک سینماگر ایرانی در لیست
- انیمیشن ایرانی نامزد «گل طلایی» چینی شد
- «۱-» در آمریکا رقابت میکند
- سعید راد / گزارش تصویری
- معرفی بازیگران نمایش «رگتیچ»/ آغاز بلیت فروشی
- نمایش و تحلیل فیلم «ساز دهنی» امیر نادری در بنیاد حریری
- سعید راد درگذشت
- انتشار عکس گریم متفاوت رضا عطاران/ «قیف» اکران میشود