سینماسینما، گلاره محمدی
نخستین فیلم بلند سینمایی علی تیموری، قابل تأمل و تاثیرگذار است. فیلم با شخصیتهایی معدود و قصه ای باورپذیر موقعیتی پیچیده را تصویر می کند و معضلی اجتماعی را با ظرافت بیان می کند. شاید در نگاه اول فیلم درباره روابط چند دوست باشد که رابطه ای کهنه را از فردی تازه وارد پنهان میکنند و در تلاش برای این لاپوشانی زوایایی دیگر از شخصیت هر یک برملا می شود. اما به گمانم لتیان درباره طبقه ایست که در حال از دست رفتن است؛ طبقه متوسط که تمام شخصیتهای فیلم (به جز طاها با بازی امیر جدیدی) به نوعی به آن تعلق دارند و با بازگو کردن مشکلاتشان، دست و پا زدن برای حفظ موقعیت متزلزل و بی ثبات خود را به نمایش می گذارند. تماشاگر ابتدا تصور می کند که قرار است شاهد چگونگی افشا شدن یا نشدن راز سلما (پریناز ایزدیار) در مقابل طاها (امیر جدیدی) باشد اما با پیشرفت قصه تعریف هر یک از شخصیتها از یکدیگر دچار دگرگونی می شود و کار به جایی می رسد که مخاطب فکر می کند با این حجم سوءتفاهم و گاه سوءنیت، آیا واقعاً این جمع کوچک با هم دوست هستند؟ این نکته که بسیار طبیعی به تصویر درآمده، از سویی گوشه ای از کیفیت روابط امروزی را به تصویر می کشد و از سوی دیگر موجب پرده برداشن از راز سلما میشود.
در کنار زوج ایزدیار-جدیدی که پیشتر در هت تریک حاصل کارشان درخشان بود، انتخاب علیرضا ثانی فر برای نقش مانی بسیار حساب شده به نظر می رسد. کاراکتری که سکوت، نگاه و دیالوگهای کوتاه و موجزش، کشف شخصیت و ارتباطی که در گذشته داشته را برای بیننده دشوار می کند و مخاطب را وادار میکند برای دریافت اطلاعات بیشتر تا انتها کنجکاو بماند. از سوی دیگر سرخوشی های از سر یأسِ رضا (حسن معجونی) که مدتیست درآمدی ندارد و همسرش یاسی (سارا بهرامی) خرجش را می دهد و شیطنت های مریم (ستاره پسیانی) که گاه و بی گاه بیننده را با ترس برملا شدن رازِ سلما مواجه می کند، ترکیب همگون و منسجمی از تیم بازیگران ساخته که از نقاط قوت فیلم محسوب می شود.
اینجا لازم می دانم به موقعیت بصریِ طراحی شده توسط محسن نصراللهی و فیلمبرداری ادیب سبحانی اشاره کنم و تاکید داشته باشم که بدون طراحی بستر مناسب و ترسیم اتمسفر فیلم قطعاً ترکیب مناسب بازیگران و داستانی که روایت می کنند، موثر واقع نمیشد.