سینماسینما، ایلیا محمدینیا
فیلم «تعارض» کشش یک اثر بلند سینمایی را ندارد
فیلم «تعارض» به کارگردانی محمد رضا لطفی هم در ایده و هم درپرداخت اثر قابل اعتنایی محسوب می شود. استفاده از زاویه دید دوربین های مدار بسته در تمامی صحنه های تمارض، فیلم را تبدیل به اثری متفاوت کرده است. زاویه دیدی که کاملا در خدمت ساختار روایی فیلم است و به خوبی مخاطب آن را می پذیرد. مشکل اما این است که فیلمنامه بضاعت و کشش یک اثر بلند سینمایی را ندارد. داستانک های پیرامونی داستان اصلی آن قدر جان ندارند که بتوانند بار فیلم را در یک اثر سینمایی به دوش بکشند. فیلم تمارض با فیلمنامه فعلی در نهایت می توانست در قامت یک اثر نیمه بلند چشم نوازتر باشد.
پدران فیلم «آینههای پریدهرنگ» نشد
فیلم «پدران »ساخته سالم صلواتی که پیش از این فیلم کوتاه و جذاب «آینههای پریدهرنگ» را از او دیده بودیم در حد انتظار نبود. در واقع آنچه که باعث این امر می شود ایده مرکزی فیلمنامه ای است که آنقدر کشش ندارد که بتواند تماشاگر را با خود تا انتهای فیلم همراه سازد. به نظر می رسد با توجه به عنوان فیلم تصادف ابتدایی قرار بود بهانه ای باشد که فیلمساز چالش های دو پدر را به تصویر بکشد. مشکل اما اینجاست که پرداخت درستی در این زمینه صورت نمی گیرد تا در بهترین حالت تماشاگر صرفا احساس کند که نتوانسته حدس بزند چه کسی راننده ماشین بوده است. چیزی که بهانه ورود به فیلم بود اما مساله آن نبود.
من میترسم نقد قدرت در طبقه متوسط جامعه است
من می ترسم به کارگردانی بهزاد بهزادی به چالش های قدرت در طبقه متوسط جامعه ایرانی می پردازد. طبقه ای که همیشه منتقد قدرت است اما وقتی خود با ابزارهای تازه از راه رسیده رسانه ایی امکان قدرتنمایی و رویارویی می یابد تبدیل به هیولایی وحشتناک می شود تا آنجا که حاضر است عشق، رفاقت و انسانیتی را که همیشه فریاد می زد قربانی خواسته های قدرت طلبانه خود کند. فیلمساز با مقدمه ای به اندازه برشی کوتاه از طبقه نوکیسه ای که با کسب پول و ثروت قدرتی به دست آورده و حال سرمست ترکتازی کرده و جولان می دهد را به تصویر می کشد و آن را نقد می کند بی آنکه در ورطه شعار زدگی بیفتد. هر چند پایان خوشبینانه فیلمساز نشان از این دارد که خردک شرری هست هنوز. اما به نظر می رسد چندان نمی بایست دلخوش بود.