نقدی کوتاه بر فیلم‌های جشنواره فجر ۳۸/ ۳

سینماسینما، ایلیا محمدی‌نیا

«ابر بارانش گرفته» فیلمی که بی جهت کش می‌آید

مجید برزگر با فیلم «پرویز» برای سینماروها تبدیل به کارگردانی شد که هر اثرش پیش از اکران توجه ها را به خود جلب می کند. فیلم «ابر بارانش گرفته» هم از این قاعده مستثنی نبود هر چند با توجه به توقعاتی که از برزگر می رفت نتوانست انتظارات را چندان برآورده کند. مشکل اصلی فیلم مصالح و مواد کم فیلمنامه آن است که آنقدری بضاعت ندارد که بتواند برای یک فیلم بلند سینمایی کش بیاید. در واقع فیلم بیشتر در قامت یک اثر نیمه بلند جلوگری بیشتری داشت تا یک فیلم بلند داستانی. فیلم مقدمه ای طولانی دارد با آدم هایی که بود و نبودشان در مسیر داستانی فیلم تاثیری نداشته و حذفشان لطمه ای به روایت اثر نمی زند مثل همسر کاراکتر اصلی فیلم که به نظر می رسد صرفا وظیفه رساندن فیلم به تایم یک اثر سینمایی را بر عهده داشته است.
سارا در مواجهه با پیرمردی که در شرف مرگ است و به گفته دکتر معالجش یک هفته بیشتر زنده نیست به درک تازه ی از زندگی و حیات می رسد اگر پیرمرد در حال احتضار فیلم تحت تاثیر ماری جوانا به همه حقیقت و آرزوهای زندگی اش رسیده و گویی دیگر نیازی به ادامه زندگی نمی بیند سارا به چه نحوی توانسته نهنگ صورتی زندگی اش را ببیند؟

فیلم «آبادان یازده ۶۰» به مدیوم تلویزیون نزدیک‌تر است

با اینکه سالهاست از جنگ فاصله گرفتیم اما پرداختن به موضوعاتی که در بطن جنگ بوده اما سینما و تلویزیون کمتر به آنها پرداخته آنقدر کمرنگ هست که دیدن فیلمی مثل «آبادان یازده ۶۰» به کارگردانی مهرداد خوشبخت ما را به سر ذوق بیاورد که جنگ تنها به خط مقدم و توپ و تانک منتهی نمی شود که جنگ همه ابعاد انسانی و اقتصادی و فرهنگی را در بر می گیرد. به رغم زحماتی که در فیلم کشیده شده معتقدم این سوژه نو و در عین حال جذاب مدیومش نه سینما که تلویزیون و در شکل مجموعه های چند قسمتی آن است.

روز صفر یک شروع برای سینمای اکشن است

برای سینمای کم بضاعت ما در حوزه فیلم های اکشن فیلم «روز صفر» به کارگردانی سعید ملکان یک امکان و شروع جذاب محسوب می شود. فیلم پر است از سکانس های چشم‌نواز و دیدنی که تماشاگر سخت گیر این دست از آثار را که بهترین های اکشن را در فیلم های روز جهان و هالیوود بر روی صفحه کوچک مانیتور کامپیوتر و تلویزیون هر روز می بیند تا انتهای نمایش پای فیلم می نشاند که این خود موهبتی شگرف محسوب می شود. طبیعی است که ملکان چه در مرحله فیلمنامه نویسی در کنار بهرام توکلی و چه کارگردانی فیلمش نگاهی تمام قد به هالیوود و نوع ساختار هالیوودی اینگونه آثار داشته است. که این امتیازی منفی برای او و فیلمش محسوب نمی شود. بسیاری در این سالها تلاش کرده اند که طبق همان کلیشه رایج فیلم های اکشن هالیوودی فیلمشان را بسازند اما اگر نگوییم در همه موارد که در بیشترشان کاریکاتوری مضحک به دست آمد که قابلیت جذب حداقلی مخاطب پیگیر سینمای جهان در داخل را نداشت.
ملکان از کاراکتر اصلی فیلمش با بازی درخور توجه امیر جدیدی ابر قهرمانی باهوش و البته جذاب می سازد که تماشاگر سینمای ایران سالهاست جای خالی چنین قهرمان بومی شده ای را احساس می کرد.
فیلمنامه کم دیالوگ و پر از صحنه های جذاب و غافلگیرکننده که نفس مخاطب را در سینه حبس می کند در کنار فیلمبرداری چشم نواز و صداگذاری در خور آن از امتیازات فیلم محسوب می شود.
با این همه فیلمساز در پرداخت شخصیت عبدالمالک ریگی و اینکه چرا مهره ای خطرناک برای تمامیت ارضی و استقلال کشور است فقط به ذکر چند جمله و چند تصویر کوتاه بسنده می کند اما باید گفت فیلم برای مخاطب ایرانی که پیشتر و در این سالها از طریق اخبار با شخصیت عبدالمالک ریگی آشنایی داشت شاید چیزی کم نداشته باشد ولی مخاطبی که شناختی از کاراکتر عبدالمالک ریگی ندارد به حتم پرسش های زیادی از او در ذهنش شکل می گیرد که در فیلم پاسخی برایش وجود ندارد.

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 130145 و در روز سه شنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۸ ساعت 10:50:07
2024 copyright.