سینماسینما، محسن جعفری راد:
سینمای جنگ در چند سال اخیر با نگاه فیلمسازان زن، انگار جانی دو باره گرفته و بعد از فیلمهای شیار ۱۴۳ و نفس از نرگس آبیار،منیر قیدی هم سعی کرده که ذهنیت تازه و مستقلش را از سینمای جنگ به عینیت تبدیل کند.
مهمترین برگ برنده ویلایی ها موقعیت مرکزی روایت آن است. موقعیتی بکر یعنی زندگی سرشار از اضطراب خانواده های فرماندهان جنگ که کمتر در سینمای جنگ ایران به آن پرداخت شده و نشان از پتانسیل معنازایی و معناآفرینی نامحدود این سینما دارد. در واقع منیر قیدی نشان می دهد که می توان با انتخاب ایده ای که حتی روی کاغذ هم جذاب و تازه به نظر می رسد، مخاطب خسته از فیلمهای کلیشه ای در ژانر دفاع مقدس را با ابعاد پنهان حال و هوای جنگ آشنا کرد.
نقطه قوت کار قیدی از لحاظ ساختاری، انتخاب ساختاری ساده و صمیمی است.در واقع سوژه پتانسیل آن را داشت که کارگردان به سمت به رخ کشیدن مهارت هایش چه در تصویر پردازی و چه فرم روایی حرکت کند اما به این نقشه راه هوشمندانه رسیده که چنین سوژه ای ایجاب می کند که روایتی ساده و صمیمی را برای بسط و گسترش ایده مرکزی امتحان کرد. مثلا در هدایت بازیگران سعی شده بازی ها حدنگهدار و فارغ از جلوه گرایی فیلمهایی با مضامین مشابه باشد.
البته ویلایی ها در مرز تبدیل شدن به یک فیلم عالی متوقف می شود چرا که در چند مورد کارگردان به نظر می رسد مبهوت ایده هایش شده است. از شیوه شخصیت پردازی فرمانده زنان با بازی پریناز ایزدیار یا زنان دیگر که از حد و اندازه یک تیپ فراتر نمی روند تا افراط در استفاده از نماهای هوایی که از فرط تکرار از تاثیرش کاسته می شود. نقطه پررنگ این مبهوت شدن و شتابزدگی زمانی است که جنگنده های عراقی محیط ویلا را مورد هدف قرار می دهند.زنان همه با هم به سمت پناهگاه حرکت می کنند اما در کمال حیرت هیچ آسیبی به هیچ کس وارد نمی شود تا هم باورپذیری لازم را نداشته باشد و هم با نگاه ریالیستی دیگر بخش های فیلم هم خوانی نداشته باشد و به نوعی آنها را رویین تن نشان می دهد! از این مهمتر نوع پایان بندی فیلم که انسجام لازم با دیگر عناصر داستانی ندارد و انتظار به وجود آمده در طول روایت را برآورده نمی کند.
اما با وجود این ضعف ها، در گره افکنی و گره گشایی سعی شده موقعیت های همدلی برانگیز و پر تعلیقی رقم زده شود. موقعیت انتظار کشنده زنان و فرزندان که هر بار باید خودشان را مهیای شنیدن خبر خوش و ناخوش کنند و انگار به نوبت خبر بد باید به آنها داده شود و فقط ترتیب آنها فرق می کند. تقابل ها و تضادها به خوبی شکل گرفته.تضاد جهان بینی عزیز با عروسش،عروس با سرپرست ویلاها،دختر نوجوان با سرپرست ویلاها و … که باعث شده زنانگی مستتر در موقعیت رنگ و لعاب متنوعی پیدا کند. از زنی که فکر می کند باید فرار را بر قرار ترجیح داد و مستقل از شرایط رفتار کرد (عروس) تا زنی که کار فرزندش را انقدر مقدس می داند که تمام رنج ها را به جان می خرد(عزیز) و در این مسیر می توان او را نمادی از مام وطن نیز دانست. مثلا وقتی به بیمارستان می رود و حتی برای جوان رزمنده دیگر هم می خواهد مادری کند و یکی از بهترین گره گشایی ها شکل می گیرد.
ویلایی ها جایگاه سعید ملکان را هم به عنوان یک تهیه کننده کاربلد و خلاق تثبیت می کند.بعد از موفقیت همه جانبه همکاری اش با سعید روستایی در فیلم ابد و یک روز با ساخت ویلایی ها، مهارتش را در شناخت استعدادها و کمک به جهت گیری آنها به خوبی نشان می دهد.اینکه می توان بستر لازم را برای ابراز خلاقیت عوامل یک فیلم را مهیا کرد و به جای نگاه مصرف گرایانه اغلب تهیه کنندگان، رویکردی روشنگرانه و فرهنگ ساز نسبت به مدیوم سینما داشت.