سینماسینما، حسین سلطان محمدی
در سینمای مان، هر چه کنیم، باز تنگ نظرانی هستند که به جای تأمل در خود و تقویت هویت خود و آنچه بروز و جلوه می دهند، به دیگری کار دارند و او را می سنجند. کم نبوده عبارت هایی که در آن، اشخاصی به سخره گرفته شده یا روالی به پرسش گرفته شده تنها از جهت تنگ نظری و حسادت. چه باید کرد که در دنیا، به هر کس هرآنچه لایق است می دهند و بزرگی و عزت را عاریه ای نمی توان یافت. عدالت در اینجا مفهوم دارد دیگر. قاعده خلقت در همین اصل نهفته است.
هر سال در این سینما، جشنواره داریم و فیلم و بعد آن، ارزیابی فیلم ها از نگاه های متفاوت. نگاه داوری، نگاه رسانه های متفاوت، نگاه منتقد، نگاه همکار سینمایی و همکار رسانه ای و هر نگاه دیگری که می توان تصور کرد و برشمرد. بیان نگرش ها تا الان آزاد بوده است و جریان امور هم بر همین منوال خواهد چرخید. من از دیدگاه محتوایی می نگرم و نگرش سیاسی در متن هایم بارز است و دیگری با آگاهی های تخصصی سینمایی، نفر سوم با معیار نزدیکی یا دوری به موضوع، به سازنده، به بازیگر و حتی به بودجه فیلم و الی آخر. همه می گوییم و می نویسیم و بسته به آنچه بروز داده ایم و در طی سالیان پرورده و تقویت شده، در اندازه خودمان «برند» شده ایم. با شگردهای نگارشی، خواننده جدید جذب می کنیم، با رسانه های صاحب نفوذ، پیمان اخوت بسته ایم و هر آنچه از زد و بند فرهنگی باشد، به کار می گیریم تا جلوه پنهان و آشکار آنچه دیده ایم را از منظر خود به مخاطب برسانیم. بیشترمان بلدیم که به خود و به دانش و درک فرهنگی خود متکی باشیم و روی پای خود ایستاده ایم و کاری نداریم که قلم دیگر، نگرش دیگر و … چه دیده و چه برداشت کرده اند و چه عرضه می دارند. معتقدیم همه سخنها باید بیان شود تا شنونده، بسته به استنباط خود، بهترین را برگزیند و در اندیشه خود، با آن زندگی کند. در این راه، نیازی نداریم کسی به ما القا کند که فلانی چه گفته و چگونه است یا نیازی نداریم کسی به ما حقنه کند که باید چگونه بنویسیم. برای همین، در اندازه خود می فهمیم که هر کسی هر چه از طعنه و تمسخر برایمان آورد را نپذیریم و تابع بی قید و شرط نباشیم. چشمان ما به پرده سینماست، چه در اندازه پرده برج میلاد و پردیس ملت و چه در اندازه سینماهای مردمی و چه در اندازه نمایش خصوصی. ما یک صندلی و یک نگاه داریم و جای کسی را تنگ نکرده ایم.
اما همچون همیشه، نویسندگانی داریم که تلاش دارند تنگ نظری خود را به رخ کشیده و بر دیدگان دیگران پنجه افکنند و تفاوت دیدگاه را به سخن و شیوه های غیرفرهنگی، مورد تمسخر قرار دهند. فیلمتان را ببینید و به اینکه من یا نویسنده دیگری کجا فیلم دیده ایم، کاری نداشته باشید. هر مجموعه آثار را به عنوان حاصل فرهنگی دوره فعلی سینمای ایران بدانید و فکر نکنید چشمک زن کردن بعضی آثار را می توانید به منزله خاموش بودن سایر آثار بدانید. هر اثری نوری در خود دارد که بسته به داشته های هر بیننده ای، روشن می شود. این بد است و آن خوب است، برای خود معنا دارد. تو کجا فیلم دیدی، تو اصلا فیلم های جشنواره را دیدی، بار توهین آمیز بسیاری دارد. حضور در سینما برای دیدگان باز، اختیاری است و اگر تلاش دارید دیدگان دیگران را بسته بنامید، بیشتر به بستن دیده خود، سوق یافته اید. نوشته ها درباره همین ۱۶ فیلمی بوده است که همه دیده اند. نوشته ها درباره سالن نمایش نیست. سال هاست که کسی ویدئوکلوپ سر کوچه اش ندارد و طی این سالها، بسیار بسیار فیلم دیده شده و متون خوانده شده تا هر کسی، متناسب با ذخیره فکری خود، دست به قلم شده است. به این بیندیشید که همین تنوع دیدگاه های منتشر شده مردم را در سراسر ایران به انتخاب فیلم و خرید بلیت آن و رفتن به سینما تا آخرین سئانس جشنواره کشانده است و نه، یکسان دیدن و قالبی گفتن و نوشتن.