سینماسینما، رضا صائمی
سریال های تلویزیونی در هر ژانری که خوب ساخته شود چه تراژیک چه کمدی مثل یک فیلم خوب سینمایی باید دست کم دوبار تماشا شود تا بتوان به رمزگشایی دقیق از آن پرداخت. ضمن اینکه فیلم و سریال خوب اثری خوانش پذیر است که هر بار دیدن آن به معنای کشف رمز و رازهای جدید است. از این رو بازپخش و تکرار سریال «نون خ» در شبکه تماشا، نه به معنای تکراری بودن آن که فرصتی برای تماشای دقیق تر آن فراهم کرده و حالا می توان در نگاه دوباره به قابلیت ها یا کاستی های آن پی برد. برای نگارنده این تماشای مجدد واجد چند نکته قابل تامل بود که تلاش می کنم در این یادداشت به تبیین آن بپردازم. شاید آنچه که بیش از هر چیز به عنوان یک مولفه اثربخش در موفقیت این سریال که در فصل دوم خود به پختگی بیشتری رسید خلق موقعیت کمدی و کمدی موقعیت در یک برساخت بومی بود. به این معنا که در اینجا جغرافیا و بافت فرهنگی و سنت های قومی و زبان محلی نه صرفا به مثابه اکسسوار و لوکیشن و بافت بصری که به عنوان بافتار و تمهیدی دراماتیک در خدمت موقعیت های کمیک قرار گرفته و می تواند در یک مواجهه فراقومی، طیف وسیع و متنوعی از مخاطبان را از سراسر ایران با این فضا و اتمسفر بومی همراه کند. همان کاری که محسن تنابنده در نقش نقی معمولی در پایتخت می کند، سعید آقاخانی هم در نقش نورالدین خانزاده در نون خ انجام می دهد. گرچه او شخصیت محوری قصه است و نون خ به عنوان حروف اختصاری اسم و فامیل او، عنوان سریال است اما قصه خود را در یک موقعیت پرتره و چهره محور قرار نداده و هم به شخصیت و کاراکترهای دیگر تعمیم داده و هم در بستر خود قصه و ظرفیت های بومی برساخته آن بسط می دهد. این امتیاز کمی نیست. کارگردان توانسته نه فقط از ظرف جغرافیا که از ظرفیت فرهنگ و سنت های بومی منطقه در جهت پردازش و پیشبرد قصه خود استفاده کند. از جمله استفاده از رنگ های شاد و قاب بندی جذاب از جفرافیا و زیبایی شناسی بصری برساخته از آن. حضور سعید آقاخانی هم به عنوان کارگردان- بازیگر و هم به عنوان کسی که خودش کرد است و فرهنگ آنجا را خوب می شناسد به بهره برداری درست از ظرف و ظرفیت بومی قصه کمک کرده. در واقع کرد بودن سعید آقاخانی و شناخت و اشرافی که بر خردهفرهنگ کردی داشته کمک کرده تا سریال از سهلانگاری در پردازش فرهنگ بومی و لغزشهای دراماتیک احتمالی مصون بماند.
قوم گرایی و بومی سازی در این سریال صرفا به عنوان تزیین و صورت بیرونی و ظاهری کار استفاده نشده بلکه به روح متن و ذات قصه و روایت رفته و توانست ظرفیت سازی کمدی کند. کمدی سازی سخت است و کمدی سازی بومی سخت تر. به ویژه اینکه قرار باشد مخاطبان، همه ایران با قومیت های مختلف باشند. مخاطبی که اغلب تماشای یک سریال بومی و استانی را پس می زند در اینجا به شدت با قصه و شخصیت هایش همراهی و همدلی می کند و سعید آقاخانی به خوبی توانسته از طریق پیوند بافت بومی و ساختار کمدی در نون خ، مخاطب های متنوع با سلیقه های گوناگون را راضی نگه دارد. یکی از مصادیق این رویکرد، استفاده درست از لهجه شیرین کردی و هدایت آن در بستر کمدی است بدون اینکه دچار لودگی یا متهم به تمسخر شود. لهجه و زبان و گویش میتواند تیغ دو لبه باشد که اگر درست ادا نشود یا درست و به موقع و در بستر منطقی دراماتیک مورد استفاده قرار نگیرد میتواند دافعه برانگیز باشد اما درک درست از لهجه و استفاده درست از آن کمک کرده تا لهجه کردی به هویت دراماتیک سریال بدل شده و با خوانش درست طنازانه به نقطه قوت شخصیتها و عنصر جاذبه بخش سریال تبدیل شود. به این موارد باید نگاه انتقادی طنازانه یا طنز اجتماعی نهفته در قصه را هم افزود. طنز کلامی و نمایشی آن رگههایی از نقد اجتماعی در آن است که هم شانیت طنز آن را ارتقا بخشیده و هم زبان نقادانه آن واجد کارکردهای آسیب شناسانه شده که میتواند مخاطب خاص را هم جلب کند. شاید هیچ سریال و حتی فیلم سینمایی به خوبی و جذابیت سریال نون خ با جشنواره و داوری در جشنواره ها نتوانسته شوخی کند حتی شوخی با برنامه هفت و مسعود فراستی. ضمن اینکه رگه های پررنگی از نقد اجتماعی به شرایط اقتصادی و معیشتی هم بدون شعارزدگی در طول قصه مطرح می شود که قابل تامل است. فصل سوم سریال نون خ در دست ساخت است. این سریال در سری دوم خود، ظرفیت و ظرافت های کمیک خوبی ایجاد کرده که هنوز قابل بهره برداری و تداوم است.