نگاهی به تازه‌ترین قسمت برنامه «اکنون»؛ سیر و سلوک بازیگری

سینماسینما، فرهاد خالدی نیک؛

گفت و گوی سروش صحت با پرویز پرستویی در پنجاه و سومین قسمت برنامه‌ی «اکنون»، نه تنها گفت و شنودی تماشایی و ماندگار، بلکه یک مستر کلاس فوق العاده برای علاقه مندان بازیگری است. علاقه مندانی که شاید هزینه های فراوانی را برای لمس دنیای بازیگری متحمل شده ولی هنوز به مراد دلشان نرسیده اند. پرستویی در این برنامه تاکید می کند که بیش و پیش از هر چیز، از «رنج» بازیگری لذت می برد، نه از دسترنج آن. به خاطر چشیدن طعم این رنج است که دو ماه در مجتمع نابینایان زندگی کرده تا خود را برای بازی در نقش نابینا در فیلم «بید مجنون» آماده کند. به خاطر درک این رنج است که در شرایط وحشتناک لوکیشن فیلم «روبان قرمز»، ۷۵ روز را با کنسرو آناناس سر می کند تا بتواند به درستی در قالب شخصیت داوود ظاهر شود. پرستویی از آخرین بازماندگان نسل بازیگرانی است که هنر بازیگری را به مثابه ی یک فرصت می دانستند. فرصتی برای تجربه ی موقعیت های مختلف و لمس و درک چگونه زیستن در شرایط جدید. نسل بازیگرانی که به نظریه «هنر برای مردم» اعتقاد داشتند و در هنگام انتخاب نقش هایشان، به نظر و رضایت مخاطب، اهمیت فراوانی می دادند. شاید به همین خاطر است که نقش آفرینی در دو نقش بصورت همزمان را نمی پذیرفتند و تمام انرژی شان را صرف خلق و پردازش شخصیتی می کردند که در واقع با او زندگی می کردند. این چنین است که در کارنامه هنرمندی چون پرستویی ایفای نقش های ماندگاری از ژانرهای مختلف نقش بسته است. از حاج کاظم «آژانس شیشه ای» گرفته تا رضا «مارمولک» آنچنان طیف گسترده ای از نقش آفرینی در ذهنمان نقش بسته است که بی اختیار به احترام هنر این بازیگر، کلاه از سر بر می داریم و چاره ای جز ستایش وی نداریم.

با این حال این برنامه تنها به دنیای بازیگری پرستویی اختصاص ندارد. فرصتی کم نظیر است برای این که پرستویی با آن صدای گیرا و روایت شیرینش، ما را به تهران قدیم ببرد و یاد و خاطره ی روزهایی را زنده کند که شاید حالا در خاطر خیلی ها نباشد. خاطرات زندگی در محله های نازی آیاد و دروازه غار و شرایط خاص زندگی و دشواری های زیستن در آن روزگار. در این میان خاطرات اولین روز ورود به سالن های تاتر و سینما و نقل دقیق و مو به موی اتفاقات پس از آن، شیرینی و تلخی خاصی دارد. خصوصاً آن جا که فاصله ی بعید دنیای نوجوانان آن روزها و والدین سختگیرشان را بیان می کند. والدینی که چندان درک درستی از «هنر» نداشتند و با هرگونه فعالیتی در این عرصه، برخورد قهری می کردند. در چنین شرایطی هنرمندانی رشد می کردند که مجبور بودند دور از چشم والدین به فعالیت بپردازند و تمام سختی های مسیر را به تنهایی و بدون هیچ پشتوانه ای طی کنند. و چه بسا جوانان با استعدادی که در این راه، کم آورده اند و به ناچار از دنیای هنر، فاصله گرفته و به مشاغل کارگری و کارمندی روی آورده اند و حالا با شنیدن خاطرات جناب پرستویی، داغ دلشان تازه می شود.

پرستویی در این گفت و گو اما از یاد بزرگان عرصه ی بازیگری نیز غافل نمی شود و خاطراتی شنیدنی از تجربه ی همکاری با ایشان نقل می کند. خاطراتی از بزرگانی چون مهدی فتحی و پرویز فنی زاده گرفته تا اساتیدی چون انتظامی و نصیریان که نامشان تا همیشه در تارک هنر بازیگری سینمای ایران نقش بسته است. نکته ی مهم اما اعتراف پرستویی به این موضوع است که سیر زندگی و مسیر کاری آدم ها را تعقیب و تلاش می کند تا از این مسیر نیز چیزی به اندوخته هایش بیفزاید. این چنین است که سیر و سلوک یک بازیگر کامل می شود و می تواند آمادگی ایفای هر نقش متفاوتی را پیدا کند.

اولین قسمت سال دوم تاک شوی «اکنون» اتفاقی ویژه بود و امید است که فرصت تماشایش برای همگان فراهم شود. برنامه ای که همین یک قسمت آن، بیش از تمام قسمت های سریالی که به شکلی بی منطق، داستان یک تجاوز عجیب را کش می دهد، می آموزد و سرگرم می کند. برنامه ای که کاش فرصت تماشایش در سطح گسترده تری فراهم شود تا مخاطبان بیشتری از آموزه های آن بهره ببرند.

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 213826 و در روز یکشنبه ۹ آذر ۱۴۰۴ ساعت 16:12:25
2025 copyright.