سینماسینما، حمید عبدالحسینی*
«لیلا»، ساخته مجتبی اسپنانی
فیلمی درباره تبعات جنگ و خانواده های درگیر با آن که با غلظت وجوه ملودراماتیک میکوشد نبض مخاطب را به دست گیرد و تصویری همدلیبرانگیز از وضعیت یکی از هزاران زن در چالش با چنین وضعیتی را برای مخاطب توصیف کند.
«لیلا» ادای دینیست به همهی زنانی که درد و رنج جنگ را با واسطه و یا بیواسطه لمس کردهاند و اکنون پس از انتظاری سخت در لحظهی مواجهه با مردانشان در بازگشت از نبرد، تب و تاب بغضی جانکاه از مرور گذشته و بیم و امید نگاه به آینده به نظاره ایستاده اند.
«بشقاب»، ساخته عذرا خوان خواجه و رعنا واعظی
یک کمدی_ درام انتقادی و جسورانه در بازتاب تنهاییهای یک زن و روی آوردن به ابزارهای ارتباطی نوین و دردسرهای ممنوعیت و محدویت استفاده از آن که با هوشمندی نویسندگان در تلفیق مایههای سورئال بر بستر واقعگرای فیلم به ظرافت از آن عبور کردهاند. فیلمی که زبان بومی بر جذابیتهای آن افزوده است و نوعی از طنازی مختص به خود را در ساختار فیلم برجای نهاده.
«بشقاب» حتی در انتخاب اسم نیز دارای جنبههای پارادوکسیکال است که از یک سو مشابهت با آنتن ماهواره و از سوی دیگر وجهی افتراقآمیز و به کل متفاوت از مضمون را که کنجکاویبرانگیز است به نمایش می گذارد.
«ارفاق»، ساخته رضا نجاتی
فیلمی در نقد رابطهی یک معلم و شاگرد که به واسطهی یک اکت ظاهری (ارفاق نمره) به ابعاد گستردهای در ذهن و فکر شخصیتها منجر میشود به نحوی که انگار در چنین بستری هر رفتار و حرکتی با پیشفرض و به سبب تلافی و انتقام به نتیجهی معقولتری میانجامد و تامینکنندهی نیازها و ارضا کنندهی عقدهها و تمایلات سرکوب شدهی هر انسانیست.
«ارفاق» از یک منظر دیگر نیز قابل توجه است و آن عدم تفکیک جایگاه و سطح معلمی و شاگردی در انتخاب چنین رویهای است که حتی فردی چون آموزگار را نیز با آن میزان از گسترهی دانش و سن و سال به واکنشی برمیانگیزد که از شاگردش در نقطهای کاملا برعکس سر میزند.
*نویسنده و کارگردان