سینماسینما، سحاب قریشی
«تعارض» فیلمی خاص است. از همان پلان ابتدایی خاص بودن خود را به رخ تماشاگرش میکشد. صبر و تحمل میخواهد دیدن زندگی آشفته رضا و ذهن به هم ریخته او. این آشفتگی بقدری ملموس است که مخاطب از قضاوت رضا منصرف میشود و همچون او در هرج و مرج زندگی این شخصیت دست و پا میزند.از همان ابتدای فیلم رضا رو به دوربین حرف میزند و حرف میزند و گاه میرقصد و گاه در آینه باز هم حرف میزند. فیلم تعارض روایت تنهایی یک مرد است مردی که میداند «عشق حال آدمو خوب میکنه» و این مونولوگ بارها از زبان او شنیده میشود اما تا انتهای روایت حال رضا خوب نمیشود.رضا از زنی میگوید که عاشقش است که با او زندگی میکند که ظاهرا او را میکشد اما مشخص نمیشود کدامیک از این ماجراها واقعی اند و کدام زاییده ذهن آشفته شخصیت قصه.رضا عاشق مادرش است و در عین حال از او بشدت عصبانی است. تعارض تلنگری به سرگردانی انسان در زندگی مدرن میزند و آشفتگی روح او را به تصویر میکشد. فیلمبرداری تعارض هم چون روایت و شخصیتش خاص است. نماهای سیاه و سفید که گاه چند پاره میشوند و آنچه مونولوگ رضاست را همزمان در چند نما به از دوربینهای مدار بسته به نمایش میگذارند. تنهایی رضا را یک دوربین پر میکند. روانشناس و قاضی لنز دوربین است که رضا رو به آن حرف میزند شاید هم مخاطب باشد. او جوری به لنز دوربین زل میزند که گویی به چشمان مخاطب زل زده و حرف میزند و درد دل میکند. قطعا صبر و تحمل میخواهد تماشای این میزان سرگردانی و آشفتگی و به فکر فرو رفتن!