سینماسینما، محسن جعفریراد
فیلم دوم بهتاش صناعی ها در مقایسه با فیلم اولش (احتمال باران اسیدی) یک گام بزرگ رو به جلو محسوب می شود. چه از لحاظ شیوه بسط و گسترش ایده مرکزی و چه در ساختار و کارگردانی. اگر هم نگاهی مستقل به آن داشته باشیم باز هم با یک فیلم اثرگذار و دغدغه مند رو به رو هستیم. ماجرای اعدام شدن مرد یک خانواده که به طور اشتباهی اعدام شده ، ایده تک خطی داستان است که به زندگی شخصیت ها و شیوه برخوردشان با این اعدام اشتباهی، پیوند می خورد تا با آدم هایی رو به رو شویم که به شدت تنها و بی کس هستند و شاید این مهمترین وجه اشتراک دو فیلم صناعی ها باشد. او سراغ تنهایی آدمها،قبل و بعد از یک موقعیت ملتهب می رود.
.
در قصیده گاو سفید ،دغدغه های اجتماعی و روشنگرانه صناعی ها به خوبی با تنه اصلی داستان تناسب دارد. از تاثیر یک اشتباه در دادگاه و بی پناه شدن آدم های یک خانواده گرفته تا فاصله ای که تصمیم گیران و مجریان در زمینه قانون و اجرای حکم ، با زندگی روزمره دارند که اوج آن را در مواجهه مرد پشیمان داستان (طبعا نباید داستان را کامل لو داد) با زندگی روزمره طبقه متوسط و ضعیف جامعه، مشاهده می کنیم. از نجس بودن سگ گرفته! تا چیزهای دیگر مثل قصاص و نتیجه ای که در سطح یک خانواده و اجتماع می گذارد که به ظاهر،اجرای یک حکم است اما در باطن خانمان برانداز است و تمام ریشه و تنه و شاخه و برگ و میوه چندین خانواده را می سوزاند.
.
از نظر ساختاری بهتاش صناعی ها،چه در طراحی میزانسن و دکوپاڑ و چه در هدایت بازیگران،بسیار مهندسی شده،عمل کرده است. طوری که قاب بندی ها در خدمت درام داستان و بازی ها در خدمت پرورش خوب شخصیت ها هستند و شخصیت ها، فردیتی قوام یافته پیدا می کنند. داستان فیلم، پتانسیل بیانی سانتیمانتال و احساسات گرا را داشت اما صناعی ها به خوبی توانسته تعادل لازم را حفظ می کند. از بازی خلاقانه مریم مقدم و علیرضا ثانی فر که احساسات متنوع را به خوبی ترسیم می کنند تا حرکات دوربین امین جعفری که در فضاسازی کاملا موثر هستند.
.
در کل،فیلم دوم صناعی ها، روایت بی پناهی و تنهایی آدمهاست که چه در فیلمنامه و چه در کارگردانی، سعی شده مرز میان پسند مخاطب عام و خاص رعایت شود که در این راستا موفق بوده اند.