سینماسینما، پدرام عبهر:
«پشت دیوار سکوت» موضوع مهمّی را مطرح میکند: ایدز. فیلم همزمان، هم به ماجرای ورود خونهای آلوده میپردازد، و هم سعی دارد دربارهی بیماری ایدز و مشکلات مبتلایان به این بیماری به مخاطب آگاهی بدهد. امّا قصّهی فیلم درواقع دربارهی دختری است خیالپرداز و شاعرمسلک و عاشقپیشه (سحر جعفری جوزانی) که از یک سو با فقدان پدر و اختلالِ حواس مادر دست و پنجه نرم میکند، از سویی دیگر، درگیر یکی دو ماجرای عشقی است، و همزمان وارد کانون ایدز میشود و تمامقد خود را درگیر زندگی مراجعین به این مرکز میکند.
فیلم سعی میکند تا جایی که میشود به این قضیهی دردناک اندکی مثبت نگاه کند: «هرچه بیشتر از این بیماری میخواندم، وحشتم از غول ایدز کمتر میشد!» (بخشی از دیالوگ فیلم، نقل به مضمون). امّا به وضوح میتوان خشم نهفته از بیعدالتیهای موجود را در لحن فیلمساز تشخیص داد: «از قدیم گفتن مرگِ فقرا و فسادِ پولدارها سر و صدا نداره.» (بخشی دیگر از دیالوگ فیلم.)
«پشت دیوار سکوت» فیلم قابل احترامی است از این جنبه که به موضوع مهمّی پرداخته. حرفهای مهمی هم میزند که گهگاه مخاطب را به فکر وا میدارد. در زمینهی آگاهیبخشی دربارهی ایدز نیز تاحدّی موفق عمل میکند، و در چند صحنه شدیداً تأثیرگذار است و حتّی ممکن است اشکتان را درآورد. امّا همهی اینها باعث نشده که با فیلمی خوب طرف باشیم؛ فیلمنامه جذّابیتهای لازم را ندارد. شخصیتهای قصّه بیش از حد تخت و سیاه و سفید هستند و خودِ قصّه کششِ خاصی در مخاطب ایجاد نمیکند. بازیها هم علیرغم کَستِ عمدتاً کهنهکار و شناختهشده چنگی به دل نمیزند. جالب اینجاست که در میان آن همه بازیگر باسابقه، بهترین بازی فیلم را سحر جعفری جوزانی به نمایش میگذارد و البتّه آرمان درویش نیز ضعیفترین بازی فیلم را ارائه میدهد، تا بعد از «کمدی انسانی»، بار دیگر شاهد نمایش ضعیف دیگری از او بر روی پرده باشیم.
فیلمی که قصد دارد دربارهی ایدز آگاهی بدهد و نگاه جامعه را نسبت به این بیماری مثبتتر کند و تغییری ایجاد نماید، لازم است که آنقدر جذّابیت داشته باشد که مخاطب را به سینما بکشاند. در غیر این صورت، بهترین حرفها را هم که بزند، وقتی کسی حوصلهی دیدنش را نداشته باشد، فایدهای ندارد… دارد؟