سینماسینما، نغمه خدابخش
«کیک محبوب من» روایت تنهایی انسان است قصه آدمهایی است که کوله بارشان سرریز است از تجربهی زیستن و سرد و گرم چشیده روزگارند. ازدواج، زندگی زناشویی، بچهدار شدن، مرگ همسر یا جدایی از او، غم فراغ فرزند و در نهایت تنهایی و تنهایی و تنهایی..
«کیک محبوب من» حکایتی است از بحران دوران سالخوردگی برای هر کسی در هر جای این کره خاکی، که البته قصه ی فیلم در جامعه ایران اتفاق میافتد با همه محدودیتها و محرومیتها و اشاره به محدودیتها نقطه عطف فیلم است. محدودیتی که چه برای جوان قصه در سکانسی کوتاه و چه برای شخصیت سالخورده در جای جای فیلم نتیجه ای جز پنهان کردن عشق به همراه ندارد و مدام این جمله در ذهن تداعی میشود که «عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد» تا جایی که شخصیت اصلی عشق را در باغچه خانه اش پنهان میکند! و چه حکایت غریبی است که از زیباترین و باشکوهترین حس انسانی نتوان با دیگری سخن گفت.
«کیک محبوب من» عاشقانه ایست که هر لحظه اش مخاطب را درگیر کرده و حس لحظه ها همذات پنداری بیننده اش را باعث میشود.
«کیک محبوب من» به شیرینی کیک است وقتی از عشق میگوید و شور زندگی را به تصویر میکشد و به تلخی مرگ میماند جایی که دست نخورده باقی میماند.
کاراکتر اصلی خسته از تنهایی با چند جمله ساده از دوست دیرین خود ترغیب به داشتن همدم و همراه شده و سرگشته و حیران، عشق را جستجو میکند. وقتی او را پیدا میکند در انتظار پیشنهاد مرد نمیماند جسور میشود و به سادگی همچون میهمان ناخوانده او را به خانه اش دعوت میکند عشق وارد میشود و بخش تاریک زندگی اش را روشن میکند همچون چراغ حیاط خانه! او بر خلاف اصول جامعه و محیط خود تابوشکنی میکند اما ناچار به پنهانکاری است گویی ترس از سرزنش شدن دارد از جایی به بعد ملاحظات برایش رنگ میبازد که این بی پروایی نه از مستی شراب که از مستی عشقی است که بعد از سالها در درونش احساس کرده به همین خاطر میخواند و میخندد و میرقصد و با مضمون ترانه ای که در فضای خانه پخش شده همراه میشود «…چون تو مهمون منی درو وا نمیکنم…» گویی دیگر سرک کشیدن های خانم همسایه هم اهمیت خود را از دست داده و تنها حضور عشق و زندگی در دم معنا میگیرد او به سادگی از قید و بندها رها شده و با ساز زندگی همراه و غرق در سرخوشی و رنگ و نور و در نهایت عشق میشود شخصیت مقابل که به خانه عشق دعوت شده در لحظاتی هر چند کوتاه طعم شیرین دوست داشته شدن و دوست داشتن را میچشد حسی که با تکرار روزمرگی طی سالها از یاد برده و این مبادله، لحظاتی می آفریند دلچسب و دلنشین.
«کیک محبوب من» اثریست شاعرانه که با وجود سادگی و صداقتی که در شخصیتها و کلام فیلم جاریست عمیق است و سرشار از ناگفته ها.
«کیک محبوب من» چشم بروی عاشقانه های مرسوم میبندد و با اشاراتی کوتاه به چالشهای اجتماعی از آنها عبور کرده و روابط انسانی را به تصویر میکشد و به زیستن در لحظه تاکید میکند. آنجا که زن قصه زنانگی اش را تمام عیار به نمایش میگذارد و هنر خود را در میهمان نوازی و دلدادگی عیان میکند و مرد قصه با کلام تحسین آمیزش به زن اعتماد به نفس میدهد تا چشمان بی فروغش بعد از سالها رنج تنهایی بدرخشد.
«کیک محبوب من» را باید دید تا درک کرد اهمیت نیازهای انسانی را، لذت دوست داشتن و دوست داشته شدن را، باید دید تا شنید ناگفته ها و گفتنی ها را، باید دید تا لمس کرد سادگی عشق را، باید دید تا حس کرد درد تلخ تنهایی را. «کیک محبوب من» را باید به تماشا نشست تا ایمان آورد که عشق و تبلور زیبای آن محدودیت ندارد و مختص سن و زمان و مکان خاصی نیست. «کیک محبوب من» را باید با جان و دل دید تا باور کرد با یک فنجان چای هم میتوان مست شد اگر اویی که باید باشد، باشد. (حسین پناهی)
روایت «کیک محبوب من» میتواند قصهی هر آدمی در دوران سالخوردگی باشد شاید روزی برای ما نیز اتفاق بیفتد!