سینماسینما، محسن جعفری راد:
چهارراه استانبول فیلم خوبی است. با رعایت تمام مولفه هایی که از فیلم خوب می شناسیم. قهرمان های باورپذیر ؛زوج بهرام رادان و محسن کیایی که البته از فیلم بارکد با همان شمایل و شوخی ها و دیالوگ های پینگ پونگی حالا به روشی دیگر برای خلاص شدن از زندگی نکبتی تلاش می کنند، کارگردانی در خدمت تداوم تنش و کشمکش به خصوص پلان های غیر لانگ شاتی که از سوختن ساختمان پلاسکو کار شده که نسبت به بضاعت سینمای ایران نمره قبولی می گیرد،گره افکنی ها و گره گشایی های متقاعدکننده از جمله طراحی شبیه چهارراه حوادث که همه شخصیت ها سرگذشت و سرنوشتشان به هم گره می خورد، و در کل یک فیلم شسته و رفته با بازی های خوب.
اما ضعف های اندکی هم دارد. از جمله لحن فیلم که در برخی لحظه ها شعاری می شود،اجرای پلان های بعد از فروریختن پلاسکو که به قوت پلان های در حال فروریختن ساختمان نیست، برخی صحنه های زاید مثل خدا خداکردن مهدی پاکدل که شعور مخاطب را دست کم می گیرد یا شخصیت سحر دولت شاهی که تیپیکال طراحی شده اما در کل این ضعف ها تاثیر مخرب بر فیلم نمی گذازد.
حالا دیگر با خیال راحت می توان کیایی را در فهرست کارگردانانی قرار داد که هم نبض مخاطب عام را می شناسد و هم برای سلیقه مخاطب خاص احترام قایل است. هر چند که همچنان در پایان بندی کمیت فیلمش می لنگد و باید فکر اساسی برای حل این معضل کند.