سینماسینما، مهرزاد دانش*
به همان نسبتی که در این سالها مناسبات کشور ایران در سطح بینالملل افزایش یافته، مناسبات فرهنگی نیز با دیگر کشورها گسترش پیدا کرده است. میتوان چنین نتیجه گرفت که افزایش مناسبات بینالمللی تاثیری مستقیم بر گستردش ارتباطات فرهنگی گذاشته و به تبع سینما هم از این جریان بینصیب نبوده است.
هرچند اظهارنظر دقیق در این زمینه باید براساس بررسی رسمی و مطابق با دادهها و واقعیتها صورت بگیرد، اما براساس مشاهدات روشن است حضور سینمای ایران در حوزه بینالمللی رشد داشته است.
رگههای خلاقیت موجود در سینمای ایران هم پیش از انقلاب و هم در دهه ۶۰ در عرصههای بینالمللی نمایان شده بود. این روند همچنان ادامه یافته است خلاقیت سینماگران در هر دههای به نوعی نمود پیدا کرده است. نسلهای جدید سینماگران بخشی از واقعیتهایی که در آثار هنرمندان پیشین مغفول مانده بود مورد توجه قرار دادند. در نتیجه این رشد و بالندگی بود که فیلمسازان در موقعیتهای مختلف همچون جشنوارهها و محافل سینمایی بینالمللی فعالتر و کوشاتر از گذشته ظاهر شدند.
این روزها به شکلی ملموس میتوان حس کرد که تهیهکنندهها به حضور فیلمهایشان در عرصه بینالملل بیشتر توجه نشان میدهند و از سوی دیگر مدیریت دولتی سینما به این آگاهی رسیده که بازتاب موفقیتهای سینمای ایران در فضای بینالملل میتواند در شکل گسترده خودش به توفیقات بیشتر و بهتر سینمای ایران مدد برساند.
حقیقت این است که برخلاف تفکر برخی مبنی براینکه جشنوارهها و محافل خارجی سینما با توطئه و برنامهریزی عمل میکنند و نقشههایی دارند، چنین دیدگاهی دارای منبعی موثق و مبنایی درست نیست.
هر جشنوارهای سیاستهای خاص خود را دارد. سیاستهای جشنواره کن، برلین و دیگر جشنوارهها با هم متفاوت است. به عنوان مثال جشنواره کن بیشتر به نوآوریهای هنری اهمیت میدهد، جشنواره برلین توجه جدیتری به آثاری با مضامین اجتماعی دارد و جوایز آسیاپاسیفیک به موضوعات خانوادگی و خانواده محور اهمیت میدهد.
اینها هر کدام یک معیار و سیاست متفاوت برای انتخاب فیلمهای جشنواره خود دارند و چیزی به عنوان سینمای جشنوارهای و یا سیاستهای جشنوارهای اعتبار و معنایی ندارد. متناسب با حال و هوای هر یک از این جشنوارهها از میان تولیدات متنوع سینمای ایران فیلمهایی پذیرفته میشوند.
هر فیلمسازی بنا بر میزان استعداد، خلاقیت، علاقه، دیدگاه ایدئولوژیک و هنری خودش ممکن است راهی را بپیماید و اینکه فیلمسازان ایرانی نگاه جشنوارهای دارند یا نه به وضعیت و اندیشه و نگاه خود آنان برمیگردد. بعضی از فیلمسازان هدفشان از تولید یک فیلم شرکت در جشنوارهها هست. برخی هم به جشنواره فکر نمیکنند و خود فیلم را در نظر دارند و به دوام هنری اثرشان فکر میکنند، در این مورد اگر بعد از نمایش، فیلم به جشنوارههای مختلف هم راه پیدا کند که چه بهتر. برخی فیلمسازان هم هم جشنوارهها را توطئه دشمن میدانند و بر این اساس اصلا به حضور فیلمهایشان در جشنوارهها فکر نمیکنند.
گاهی ممکن است برخی فیلمسازان جوان که سودای شهرت، اعتبار و یا ثروت دارند فیلم تجربی و یا اول و دوم خود را با هدف شرکت در جشنوارهها بسازند که به نظر ایده جالبی نمیآید. آنچه که قوام فیلم را شکل میدهد رعایت ابعاد زیباییشناسی و عناصر سینمایی خود فیلم است و اینکه کسی صرفا برای حضور در جشنواره فیلم را بسازم طبیعتا ساختهای تصنعی و جعلی ارائه خواهد داد و اگر چنین فیلمی موفقیتی هم برای فیلمساز پیش بیاورد گذری خواهد بود؛ اندیشیدن به قوام فیلم تاثیری ماندگارتر خواهد داشت تا موفقیتهای مقطعی و زودگذر.
ما در فضایی زندگی میکنیم که انواع خورده فرهنگها در سبک زندگی ما جاری است، فرهنگ ما برآیندی است از فرهنگی که عناصری از آن مربوط به ایران باستان است، بخشی از آن مربوط به فرهنگ اسلامی است و برخی از آن از فرهنگ غربی وارد شده است. بر همین اساس همه فیلمهای ایرانی چه خوب یا بد بازتابی از بخشی از سبک زندگی ما هستند، حالا چه بپسندیم یا نپسندیم. هر فیلم ایرانی که موفق به حضور در عرصههای بینالمللی شود و بخشی از این فرهنگ را به نمایش بگذارد از نگاه من زمینهساز اتفاقی خوب شده است.
*منتقد فیلم
منبع: icn