نگاه فراستی از تندروترین ناظران نگرش رسمی هم کلیشه ای تر و بسته تر است

امیر پوریاامیر پوریا

معضلی موسوم به مسعود فراستی، از دو‌ منظر قابل مشاهده است که یکی او را به خواست و اصرار خودش، به موضوع شوخی بدل می‌کند و دیگری، کاملاً جدی است. در مورد جنبه کُمیک، بگذارید مثال ساده و قابل درکی بزنم: ما در فامیل مان بچه ای داشتیم که شیطنت های عجیب و خلاقانه اش، نَقل همیشگی محافل خانوادگی بود. حتی وقتی خودش خرابکاری ویژه ای نمی‌کرد و این کار از باقی بچه ها سر می زد، بعدتر کاشف به عمل می‌آمد که طرح و برنامه ریزی و مدیریت عملیات با او بوده. از پایین آوردن کوه رختخواب ها روی سر و گردن بچه های دیگر تا کوبیدن مُهر اداری پدر یا دایی اش بر در و دیوار خانه، دست به هر کاری می زد تا عنوان اول روایات فامیلی باشد.

در غیابش و در حضورش، همواره همه داشتند بازیگوشی جدید و عموماً عجیب او را باز می‌گفتند. اما یک بار که حضرتش در محوطه مجتمع مسکونی بود و اصلاً در خانه نبود، اندکی از شیطنت بچه دیگری گفتیم. ناگهان از در آمد تو و گریان و خشمگین فریاد زد که «من یه تف هایی می ریزم، یه فحش هایی می دم… همین الان توی محوطه روی سنگ های اون همسایه هه که داره خونه شو بازسازی می‌کنه جیش کردم»! و ما که حیران بودیم اصلاً از کجا شنیده که این بار حرف از خرابکاری او نبوده، همگی یکصدا اطمینان می دادیم که نگران نباش؛ قول مردانه می دهیم از این به بعد باز هم فقط از نامردی های تو حرف بزنیم!

آن پسر، حالا جوان برازنده ای است و خلاقیت هایی که آن وقت ها صرف تخریب می شد را حالا صرف ساخت و ساز می‌کند. اما مسعود فراستی ما در آن مرحله سنی باقی مانده و همچنان از این که خرابکاری هایش بیشتر از سایرین، نَقل محافل باشد، کیفور می شود!

اما جنبه جدی ماجرا :

شخصاً بیش از ماجرای اهانت و حتی ارائه تصویری مخرب و عقده گشایانه از منتقد، دغدغه دیگری در مورد نتیجه کار او دارم. این چیزی است که اغلب در سطح اولیه واکنش به وجه موهن حرف هایش، نادیده و ناگفته مانده: با حضور و حرف های مسعود فراستی، شدیدترین محدودیت های شورای نظارت و‌ ارزشیابی هم به نظر دموکراتیک می آید!  به بیان دیگر، نگاه او از تندروترین و تنگ نظرترین ناظران نگرش رسمی هم کلیشه ای تر و بسته تر است.

هر انتقاد اجتماعی واقع بینانه ای را هم اهانت به میهن می داند؛ هر گونه طنازی و شوخی پردازی را نشانه ی ابتذال فیلم قلمداد می‌کند و بیش از هر آکادمیسیَن فسیل شده، اصرار به توقف در اصول اولیه دارد و جایی برای شیطنت در ساختار قائل نیست. در مواقعی که من در میز نقد برنامه هفت دوره بهروز افخمی حاضر شدم و همچنین در دو جلسه ای که یک بار علی معلم (در مورد «مد مکس») و یک بار خود بهروز افخمی (در مورد «مریخی») جلویش نشستند، به روشنی می شد دید که برای این مواضع خود چندان استدلال ندارد و همه چیز از تصمیم پیشاپیش و لجاجت صرف، سرچشمه می‌گیرد. اما باقی اوقات، کسانی را سر میز می نشاند که نه به دگماتیسم او کار دارند و نه در مورد فیلم های ایرانی، حواس شان به این است که فراستی عملاً تحمیل و تحکم افراطی ترین ناظران را نمایندگی می‌کند؛ البته به گمان من از سر ندانم کاری و کج فهمی٬ نه دانسته و بفرموده.

 

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 17714 و در روز دوشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۱۷:۱۵
2024 copyright.