سینماسینما، مجید موثقی*
رضا میرکریمی فیلمساز کاربلدی است که فیلم بدی در کارنامه هنریاش ندارد، زیرا جزو کارگردانانی است که سینما را در درون خود احساس کرده، نه آنکه خود را در هنر سینما پیدا کند. او با هر فیلمی که میسازد یک راوی درست در مشاهده به معضلات اجتماعی و انسانهای بیدفاع و تک افتاده جامعهای است که در آن زیست میکند. او تجربه سخت فیلم «به همین سادگی» را در کارنامه دارد. او خسته نشدن مخاطب در یک شرایط محیطی بسته و آپارتمانی که زنی در آن دچار تنش و تردید است را به خوبی کشف و به عینیت رسانده و مصائب این زن را در کارگردانی به خوبی باورپذیر کرده است. او نشان میدهد که در یک لوکیشن هم میتوان مدتها تماشاچی را درگیر با شرایط و بحرانهای جامعهای کرد که زنان در آن بسیار آسیبپذیرند؛ وقتی فیلم «به همین سادگی» در «جشنواره فیلم مسکو» جایزه بزرگ را دریافت کرد، خانم «لیو اولمان» بازیگر بزرگ تاریخ سینما که با فیلمهای «اینگمار برگمن» مشهور است، هنگام اهدای جایزه به میرکریمی میگوید: «سالهاست که چنین فیلم تاثیرگذاری ندیده است.»
در فیلم «نگهبان شب» همان میرکریمی را میبینیم که مثل همیشه با ساخت یک فیلم در پی معرفی چهرههای جدید به سینما است. اینبار نیز با همیاری یک تیم کارگردانی خوب و داشتن دستیاری کاربلد چون محمد عسگری که در کشف چهره های جدید بسیار کوشا است، دو بازیگر خوب و توانا را از طریق این فیلم به سینمای ایران معرفی کردهاند. یکی نقش رسول و دیگری نفش پدر زن او که نقش بنای یک ساختمان را بازی کرده است. آنهم در روزهایی که سینمای ایران مملو از چهره های تکراری و نابلد شده است. فیلم در روایت با معرفی «رسول» جوانک ساده لوحی با بازی خوب تورج الوند آغاز میشود که نگهبانی از یک مجموعه در حال ساخت به او سپرده شده است. عمل برانگیزنده درام دوستی و ارتباط نزدیک او با یک بنا است که دختری کمشنوا دارد. پیشنهاد ازدواج با این دختر، زندگی رسول را دچار چالش جدیدی می کند که بسیار دیدنی است. البته جای آن بود که بازیگر نقش دختر لاله مرزبان با توجه به نقشی جذابی که دارد، خلاقیت و توانایی بیشتری از خود بروز میداد. به نظر میرسد که حضور دوربین را به ویژه در پلانهای بسته احساس میکند و همین قضیه کمی بازی او را در نقش دختری که کمشنواست، نامتمرکز کرده است.
فیلم در روایت به فضاسازی مستندگونه نزدیک میشود، اما آنچه به فیلم کمی ضربه میزند، کش آمدن داستاتی است که برای ۲ ساعت نمیتواند به تماشاچی خوراک دهد و پیچش عجیب شخصیتها و به ویژه بازی خوردن رسول یکی از نقاط کاملا قابل پیشبینی در فیلمنامه است که کسی را شگفتزده نمیکند. به نظر میرسد در نگارش فیلمنامه نسبت به این موقعیتها توجه کافی صورت نگرفته است. این برخوردهای اتفاقی و ناگهانی در کار قبلی فیلمساز «قصر شیرین» نیز دیده شده است.
سکانس شرکت در انتخابات نیز یکی از وصلههای ناجوری است که مشخص نیست چه کمکی به پیرنگ داستان یا تحول شخصیتها میکند. جدا از نکات و کاستیهای ذکر شده که در فیلمنامه وجود دارند، کارگردانی و بازیهای نگهبان شب، این اثر را یک سر و گردن از دیگر آثار این دوره از جشنوراه فجر بالاتر قرار داده است، به ویژه نگاه انسانی که فیلمساز برای همدردی با جهان کارگرانی دارد که از نقاط دور به پایتختها سرازیر میشوند، اما از آنها زیر یوغ نظام سرمایهداری در جهت منافع شخصی، بهرهبرداری میشود. بازی نرم و بسیار درخشان علی اکبر اصانلو میتواند یک سیمرغ برای نقش مکمل برای او به ارمغان آورد.
*نویسنده و کارگردان