همایون یا شجریان؛ مسأله این است

سینماسینما، ایلیا محمدی‌نیا*

همایون سال‌هاست که آرزویی در دل دارد؛ آرزوی برگزاری یک کنسرت رایگان برای مردم. هفت سال پیگیری بی‌وقفه‌ی او سرانجام به تحقق این خواسته انجامیده است. این‌که چرا چنین تمنایی در او شکل گرفت، بماند برای مجالی دیگر؛ اما پرسش اساسی اینجاست که چرا برگزاری یک کنسرت رایگان باید این‌همه واکنش و حاشیه به همراه داشته باشد؟ آیا اگر این کنسرت همچون همیشه با بلیت‌فروشی برگزار می‌شد، چنین غوغایی برپا می‌شد؟ و اگر خواننده‌ای دیگر چنین آرزوی دیرینه‌ای را عملی می‌کرد، باز هم با موجی از واکنش‌های موافق و مخالف روبه‌رو می‌شدیم؟

به‌نظر می‌رسد بخش عمده‌ای از این واکنش‌ها نه از دل نگرانی‌های اجتماعی، فرهنگی یا سیاسی، بلکه بیشتر از نسبت همایون با محمدرضا شجریان برمی‌خیزد. در حقیقت، جز پیوند خونیِ پدر و پسری، چه اشتراک جدی میان این دو می‌توان یافت؟ از منظر هنری، اجتماعی و حتی سیاسی، فاصله‌ها بسیار است. همین نسبت خونی، بیش از آن‌که برای همایون سرمایه‌ای باشد، گاه او را به سنگینی زیر بار قیاس‌ها و انتظارات فرساینده متضرر کرده است.

با این حال، نمی‌توان از حقیقتی دیگر چشم پوشید: همایون سرشار از استعداد موسیقایی است. ممکن است ذائقه‌ی هنری او با سلیقه‌ی من یا شما هم‌خوان نباشد، اما نمی‌توان وجود قریحه و توانایی‌هایش را نادیده گرفت. مسأله‌ی اصلی من نیز در این نوشته همین است: تفکیک میان همایون و شجریان. همایون، شجریان نیست؛ اگرچه از حیث نسب فرزند اوست، اما از منظر هنر آواز، فرزند و ادامه‌دهنده‌ی مستقیم راه او محسوب نمی‌شود.

سال‌ها پیش، هنگامی که همایون در همکاری با برادران پورناظری قطعه‌ی ماندگار پدرش، «با من صنما دل یک دله کن» را در سبکی نو با همراهی گیتار برقی اجرا کرد، در حقیقت راه خود را از پدر جدا ساخت. او نخواست و نپذیرفت که شبیه محمدرضا شجریان باشد؛ شجریانی که یگانه و بی‌تکرار بود. همایون بهتر از هرکس می‌دانست که هر اندازه هم بکوشد، در نهایت با پدرش قیاس خواهد شد و این یعنی زیستن تا ابد در سایه‌ی نامی سترگ. او با آگاهی، تصمیمی دشوار گرفت؛ تصمیمی که می‌دانست به مذاق پدر خوش نخواهد آمد، بسیاری از دوست‌داران آواز اصیل را مأیوس خواهد کرد و حتی برای خودش هزینه‌های سنگین در پی خواهد داشت.

شجریان، تنها یک آوازخوان نبود؛ او اعتبار تمام آواز ایرانی بود، از آغاز تا افقی که هنوز هم دور و ناپیداست. و درست به همین دلیل، امتداد او بودن یعنی بار امانتی را به دوش کشیدن که سنگینی‌اش کمر هر هنرمندی را خواهد شکست. همایون، هوشمندانه نخواست چنین مسیری را طی کند. او سال‌هاست که در جست‌وجوی امضای شخصی خویش است؛ امضایی که امروز به‌روشنی دیده می‌شود.

اکنون همایون را همه با آثار پاپ‌ـ‌سنتی‌اش می‌شناسند، با بازخوانی ترانه‌هایی که روزگاری هایده، یگانه‌ی موسیقی پاپ ایران، خوانده بود. بازخوانی آثار هایده کاری آسان نیست؛ هنر و جسارتی ویژه می‌طلبد. همایون در این عرصه نیز جایگاه خود را یافته است. او با همین انتخاب‌ها، هویتی مستقل ساخته؛ هویتی که دیگر تنها «فرزند شجریان» نیست، بلکه «همایون» است با امضای هنری خود.

پس بیایید همایون را با خودش بسنجیم، نه با پدری که صرفاً نسب خونی با او دارد. اگر از این زاویه بنگریم، کنسرت رایگان او نه مایه‌ی طعنه خواهد بود و نه دستاویز تمسخر؛ بلکه حرکتی هنری و اجتماعی است که باید به فال نیک گرفت. اگرچه بازخوانی «مرغ سحر» پدرش می‌تواند لحظاتی ما را به خاطرات شجریانِ بزرگ ببرد، اما در نهایت، همایون مسیر خویش را می‌رود؛ مسیری مستقل، با همه‌ی نقدها و ستایش‌هایش .

*مدیر کارگاه تخصصی آواز استاد شجریان

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 210957 و در روز چهارشنبه ۱۲ شهریور ۱۴۰۴ ساعت 11:13:09
2025 copyright.