سینماسینما، امیرعلی نصیری
با انتشار شماره ۵۸۱ مجله فیلم در اسفند ۱۳۹۹، شاهد حوادث ناخوشایندی در سپهر مطبوعات سینمایی کشور بودیم؛ حوادثی که منجر به انتشار بیانیههایی شد و نشان از عمق اختلاف میان پویا مهرابی (صاحبامتیاز فعلی) و هوشنگ گلمکانی و عباس یاری (دو نفر از بنیانگذاران) داشت. به همین بهانه، بسیاری از نویسندگان و خوانندگان شروع کردند به نوشتن درباره اولین مواجهه خود با این نشریه؛ چه در مقام همکار، چه در جایگاه مخاطب.
متاسفانه خود را «مجله فیلمی» نمیدانم که بخواهم از خاطراتم با این نشریه بگویم؛ در نوجوانی کمی هفتهنامه سینما خوانده بودم که چهارشنبهها منتشر میشد، ولی مطالعه جدی سینمایی خود را اواخر دهه هفتاد با ویژهنامه «قاب کوچک» از روزنامه جامجم شروع کردم. دوشنبهها چاپ میشد و آن را در اتوبوس و سر کلاس درس دانشگاه میخواندم. بعد از پایان یافتن چاپش، به دنبال نشریه جایگزین میگشتم. فکر میکنم تابستان ۱۳۸۱ بود که یک شماره مجله فیلم گرفتم؛ یادم میآید مطلبی درباره گزارش اقلیت چاپ شده بود. اما اتفاق مهم زمانی افتاد که تبلیغ صنعت سینما را در آن دیدم و سرانجام شدم نویسنده آن به شرحی که پیشتر نوشتم* و اکنون قصد بازگوییاش را ندارم.
بهغیر از صنعت سینما که بهخاطر همکاری میخواندم، دوره کامل ماهنامه ۲۴ (در زمان سردبیری حسین معززینیا که امیدوارم هرجا هست، سلامت باشد) و ویژهنامههای دنیای تصویر (با یادی از علی معلم بزرگ) درباره سینمای کودک و نوجوان را هم دارم.
غرضم اینجا واکاوی دلایلی نیست که چرا مجله فیلم نمیخوانم یا با آنها همکاری ندارم یا ماجرای تنها مراجعهام به دفتر مجله چه بود که قبلاً به مناسبت در گذشت زندهیاد مسعود مهرابی اشاره کردم؛ بلکه میخواهم به نقش مهم این ماهنامه در ادبیات سینمایی و تربیت تعداد زیادی از منتقدان و مترجمان اشاره کنم. چه مخالف این نشریه باشیم و چه «مجله فیلمی»، نمیتوان منکر این نقش در نزدیک به چهار دهه شد.
شاید این ماجرا برای من که تعطیلی ماهنامه صنعت سینما را پس از قریب به یک دهه همکاری از سر گذراندهام، ملموستر باشد؛ پس به جای اینکه بخواهم در مقام قاضی، حق را به یکی از طرفین دعوا بدهم، به بخشی از آخرین آیه از سوره مبارکه قصص نگاه میکنم که میگوید: «کُلُّ شَیْءٍ هالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ»؛ یعنی هر چیزی هلاک مىشود، جز ذات پروردگار. شاید بهترین درسی که از حوادث پیش آمده برای مجله فیلم میتوان گرفت، همین باشد؛ هیچ چیز در این دنیای فانی، همیشگی نیست.
* «خارجی. روز زمستانی. خیابان ولیعصر»، نصیری، امیرعلی، صد فیلم، صد نقد (جلد دوم)، نماد اندیشه، (۱۳۹۵)، صص ۱۵۱ ـ ۱۵۳٫