سینماسینما، ذبیحالله رحمانی
سینمای هنروتجربه سینمایی با قدمت است. در زمانی که دولتها با سیاستهای دستوپاگیر که خلاقیت را نابود میکرد، سینما را به تباهی میکشیدند، بخش کوچکی از جامعه فرهیخته، جریان سینمای مستقل را پایهریزی کردند.
بسیاری از تغییرات اجتماعی و فرهنگی در فیلمهای هنر و تجربه در ایران، بازتاب یافتهاند.
شهامت ریسکپذیری در تجربهگرایی، نهراسیدن از گردباد سرمایهگذاری که هستی تولید را در بیشتر مواقع به یغما میبرد جزو ویژگیهای این سینما هستند. سینمای پیشرو، سوژههای بکر و با خلاقیت بصری، فیلمهایی که فراتر از زمان خود حرکت کردهاند. مثل فیلم «خشت و آینه» و «اسرارگنج دره جنی» ابراهیم گلستان، «ساز دهنی» و «تنگنا»ی امیر نادری که بیشتر از دهها فیلم بدنهی سینما، دیده و پسندیده شده است.
«شطرنج باد» محمدرضا اصلانی، «رگبار» بهرام بیضایی و فیلمهای اینچنینی دیگر در تاریخ سینمای ایران جاودانه ماندهاند.
اینگونه فیلمها در همه زمانها بازخورد مثبت و سازندهای داشته و خواهند داشت.
حالا از سینمای نیمه مردهی بدنهی ما که با دخالتهای بیجا و مانعتراشی تمام نشدنی، به حالت احتضار در آمده، دست شستهاند تا به سراغ سینمای ناب و با گرایشهای متفاوت و غیر قابل نفوذ، با ترفندهایی همچون، تسریع و حمایتهای بالقوه از روند تولید و توزیع، در پی اهداف پنهانی، بروند و شاهرگ حیاتی رشد و نمو و هنر و تجربه را نشانه گرفتهاند؛ یعنی این هنر سرکش و توقفناپذیر را به زیر بکشانند و سپس این هنر ناب را مثل چیزهای دیگر از رده خارج کنند.
در صورتی که به سینمای هنر و تجربه باور راسخ دارم و تازه نفسهای پرانگیزه، با ایدههای جذاب و دیدنی، توانایی فتح مرزهای آن سوی آبها را دارند.
بیاییم به جریان طبیعی آب زلال دستاندازی نکنیم تا در تاریخ به بدی از ما یاد نکنند.