سینماسینما، امیرعلی نصیری
مجموعه برکینگ بد (قانونشکنی / افسار گسیختن) داستان والتر وایت (برایان کرانستون) معلم شیمی زحمتکش و بیحاشیهای را به تصویر میکشد که دبیر دبیرستان است. وایت در ابتدای داستان متوجه میشود مبتلا به سرطان ریه است. او پیش از فرارسیدن مرگش، برای تأمین مالی خانواده به همراه دانشآموز رفوزه پیشین خود، جسی پینکمن (آرون پال) شروع به تولید و پخش متآمفتامین (شیشه) میکند؛ اما رفتهرفته به این کار آلوده شده و تبدیل به سرکرده یکی از بزرگترین گروههای مافیای مواد مخدر در جنوب ایالات متحده میشود.
قانونشکنی تبدیل شد به بهترین سریال بسیاری از سینهفیلها و کتابها و مقالات زیادی در موردش منتشر گردید. هدف از این یادداشت، اقتباسهایی است که از این سریال در ایران و دنیا شده است.
۱٫ بهتره با سال تماس بگیرید
این مجموعه تلویزیونی که توسط وینس گیلیگان و پیتر گولد خلق شده است، اسپینآف (مشتق شده از) قانونشکنی است. گیلیگان خالق همان مجموعه قانونشکنی نیز بوده است. بازیگر اصلی این مجموعه تلویزیونی باب اودنکرک است. اودنکرک در نقش یک وکیل تبهکار به اسم جیمز مکگیل بازی میکند که بعدها به سال گودمن تغییر نام میدهد. وی پیشتر در مجموعه تلویزیونی قانونشکنی نیز نقش همین وکیل تبهکار را بازی کرده بود که در آنجا به والتر وایت کمک میکرد. داستان این مجموعه مربوط به سال ۲۰۰۲ و متمرکز بر زندگی این وکیل و شش سال پیش از ملاقات او با والتر وایت در قانونشکنی است. البته قسمتهایی از آینده (ماجراهایی که برای وی بعد از اتمام رابطهاش با والتر وایت در قانونشکنی اتفاق افتاد) نیز به نمایش در میآید (این صحنهها سیاه وسفید هستند). مشابه قانونشکنی، داستان این مجموعه نیز در شهر آلبوکرکی در ایالت نیومکزیکوی آمریکا اتفاق میافتد.
۲٫ اوزارک
جیسون بیتمن در نقش یک برنامهریز مالی به نام مارتی بیرد و لورا لینی در نقش همسر او وندی ظاهر شدهاند. مارتی پس از به مشکل خوردن برنامه پولشویی برای کارتل مواد مخدر مکزیک به سرعت خانوادهاش را از حومه شیکاگو به محلی برای تفریحات تابستانی در اوزارکسِ میزوری منتقل میکند و باید بدهیاش را به رئیس کارتل بپردازد. مارتی برد ت همچون والتر وایت ـ از شغلی کارمندی به دنیای کارتلهای مواد مخدر پرتاب میشود. همسر او نیز شباهت ظاهری زیادی با اسکایلر (آنا گان) همسر والتر وایت در قانونشکنی دارد.
۳٫ ملکه گدایان
البرز شیمیدانی ساکن آلمان است. پدرش خسرو و مادرش خورشید در ایران زندگی میکنند. البرز با دختری به نام سارا که در ایران زندگی میکند و برای درمان بیماری پدرش به آلمان آمده، آشنا میشود و با او نامزد میکند. او قرار است در ترکیه با سارا ازدواج کند. همهچیز برای یک مراسم به یادماندنی مهیا است که خبر میرسد پدرش به کما رفتهاست. البرز با گذشتهای مبهم، از بازگشت به ایران هراس دارد؛ اما برای آخرین ملاقات با پدر، راهی جز بازگشت به ایران ندارد، ولی بنابر مشکلاتی او مجبور است که به صورت قاچاقی به ایران بیاید. با وجود اصرار فراوان مادر البرز برای بازنگشتن او به ایران، البرز تصمیم خود را گرفتهاست. وقتی او بازمیگردد هیچکس او را نمیشناسد و او را فرهاد بابایی خطاب میکنند و کسی جز قاچاقچی او را به خاطر ندارد و از طرف یک باند تبهکار مجبور میشود تا ماده مخدر برایشان تولید کند.
نکات مثبت و منفی زیادی درباره سه مجموعه وجود دارد که قصد ندارم وارد آنها شوم، در عوض میخواهم از اعجاز قاب کوچک تلویزیون در مورد پروتاگونیست (قهرمان داستان) این سه مجموعه بگویم؛ میدانیم که والتر وایت (در قانونشکنی)، جیمی مکگیل (یا سال گودمن در بهتره با سال تماس بگیری) و البرز شمس (آرمان درویش در ملکه گدایان) قوانین زیادی را زیر پا گذاشتهاند، جان افراد زیادی را گرفتهاند و یک بدمن کلاسیک هستند؛ ولی شگفت آنکه با آنها همذاتپنداری میکنیم، برایشان نگران میشویم، دوست داریم به هدف پلیدشان برسند و اتفاقی تهدیدشان نکند… اتفاقی که هیچگاه در زندگی واقعی نخواهد افتاد.