سینماسینما، امیرعلی نصیری
پرده اول: بهمن ۱۳۹۸) در روزهای آخر جشنوارهای بیرمق، قدمزنان به سمت سینما میرفتم. در خیابان حس کردم پسری مزاحم دختری است که البته همدیگر را میشناسند. تصمیم گرفتم با پلیس ۱۱۰ بگیرم و گزارش دهم. بعد از برقراری تماس و در وسط توضیحات من، آقایی پشت خط گفت که اینجا هلال احمر است. برای تماس با ۱۱۰ از سیمکارت دیگری استفاده کنید! حس کردم یک جای کار میلنگد.
پرده دوم: اسفند ۱۳۹۸) پس از مدتی گمانهزنی و تکذیب، سرانجام در صدا و سیما خبری منتشر میشود مبنی بر رویت مواردی از بیماری جدید کووید۱۹ در شهر قم.
پرده سوم: فروردین تا دیماه ۱۳۹۹) بهعنوان یک خوره سینما و فیلمبین حرفهای، یک سال پایم را در سینما نگذاشتم؛ هدفم از این کار چه بود؟ لطمه زدن به سینمای کشور؟ لجبازی با فیلمسازان داخلی؟ نه؛ ترس از مبتلا شدن به کرونا و انتشار ناخواسته آن.
جشنوارههای معتبر سینمایی ـ حتی در کشورهایی که به واکسن دست یافتند یا همچون زمان جنگ جهانی اول (!) قرنطینه سراسری را رعایت میکردند ـ به تعویق افتاد یا بهصورت مجازی برگزار شد.
پرده چهارم: دی ۱۳۹۹) فراخوان ثبت آثار در جشنواره فیلم فجر منتشر میشود و در کمال ناباوری بیش از ۱۰۰ فیلم ثبتنام میکنند. سوال اینجاست که اولاً این فیلمها در چه شرایط بهداشتی تولید شدند؟ ثانیاً در شرایطی که بسیاری از فیلمهای تولید سال ۹۸ به نمایش درنیامدهاند (و طبیعتاً بازگشت سرمایه نداشتهاند) چه توجیهی برای تولید این فیلمها وجود دارد؟
پرده آخر: بهمن ۱۳۹۹) هیأت داوران ـ به جای هیأت انتخاب ـ اسامی فیلمهای پذیرفته شده را اعلام میکند.
ماجرای گوش یکی از بازیگران زن و سر تراشیده او داغ میشود. گزارش تصویری، یادداشت و کاریکاتور در اینباره منتشر میشود!
انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی برای صدور کارت جشنواره دست به قرعهکشی میزند! اسم برخی از منتقدان در لیست منتخب به چشم میخورد که پارسال تصمیم گرفته بودند در جشنواره شرکت نکنند.
سالنهای سینما با ۳۰ درصد ظرفیت بلیتفروشی خواهند کرد. در ساعات اولیه فروش بلیت ۳۰ هزار تومانی، وبسایت از دسترس خارج میشود.
موج نمایش خصوصی فیلمها برای منتقدان، پرقدرتتر از هر سال به راه میافتد؛ مسالهای که جدید نیست، ولی امسال بسیار پررنگتر است. درباره فیلمهایی که جزو انتخابهای نهایی نیستند، مینویسند که چقدر خوب هستند. از داستان فیلمهایی که انتخاب شده، با اشتیاق مینویسند و تصور نمیکنند شاید تماشاچیها بخواهند بیواسطه و اطلاع قبلی آنها را تماشا کنند. بعد از هر نمایش هم خندان و بیماسک با هم عکس یادگاری میگیرند. منتقد پوستر فیلم را همراه با چند صفت مثبت استوری میکند. کارگردان هم استوری منتقد را استوری میکند!
مؤخره) برای لحظاتی گیج و منگ میشوم؛ نکند ما کرونا را شکست دادیم و من در دنیایی موازی در کشوری دیگر زندگی میکنم؟ این پنج پرده هم طرح فیلمنامهای از برادران مارکس است، نه روایت تاریخ!
تنها کاری که از دستم برمیآید این است که دعا کنم؛ برای تماشاچیان، خانوادههایشان، فیلمسازان و سرانجام سیمرغ جشنواره که قرار است ده روز دیگر بر سرش دعوا شود.